برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
(148) - مترادف اصطلاحِ "قسم خوردن یا قسم دادن" در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
اصطلاح قسم خوردن در شاهنامه فردوسی
***
قَسَم به خون سیاوش.
***
بیژن در قَسَم خوردن به خون سیاوش، از جان پدر بزرگش گودرز و شاه کیخسرو مایه می گذارد.
***
گستهم گودرز، یک تنه به نبرد با دو گرد تورانی رفته ست:
دو تن نامداران توران سپاه/برفتند زین سان دلاور براه-
ز هومان و پیران دلاورترند/بگوهر بزرگان آن کشورند-
کنون گستهم شد بجنگ دو تن/نباید که آید برو برشکن-
بیژن، پدرش گیو را به خون سیاوش"قَسَم می دهد" که در کار ِ پشتیبانی از گستهم در نبرد با لهاک ویسه و فرشیدورد تورانی، مانع او نشود:
بجان و سر شاه روشن روان/بجان نیا نامور پهلوان-
بکین سیاوش کزین رزمگاه/تو برگردی و من بپویم براه-
نخواهم برین کار فرمانت کرد/که گویی مرا بازگرد از نبرد-
بهادر امیرعضدی