برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(166) - اصطلاحِ "خون ریزون"" در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
ضحاک چنین در خواب دیده ست که نوزادی فریدون نام، به عرصه خواهد رسید و تخت و تاج را از او می ستاند و او را به بند می کشد. در همین راستا، ضحاک برای "دفع شر و رفع قضا و بلا" متوسل به "خونریزی" می شود.
***
ارنواز دختر جمشید شاه به فریدون در باب رفتن ضحاک به هندوستان برای "خونریزان":
بگفتند کاو سوی هندوستان/بشد تا کند بند جادوستان-
ببرد سر بی گناهان هزار/هراسان شدست از بد روزگار-
کجا گفته بودش یکی پیشبین/که پردختگی گردد از تو زمین-
که آید که گیرد سر تخت تو/چگونه فرو پژمرد بخت تو-
دلش زان زده فال پر آتشست/همه زندگانی برو ناخوشست-
خونریزون ضحاک:
همی خون دام و دد و مرد و زن/بریزد کند در یکی آبدن-
مگر کاو سرو تن بشوید به خون/شود فال اخترشناسان نگون-
...............................................................................
در حاشیه:
خون ریزان برای دفع شر و رفع قضا و بلا، و دور ساختن انرژی منفی طبیعت، واکنشی اهریمنی
و
درخت کاری، هدیه و نثاری به طبیعت به نیت ِ جذب انرژی مثبت از طبیعت، واکنشی اهورایی.
خون ریزان(خون ریزون) اهریمنی، واکنشی متفاوت از خونخواهی و کین خواهی اهورایی.
چه نیکوست که بجای کشتن مرغ و خروس و گوسفند، درخت ِ دوستی با طبیعت در دل ِ زمین بنشانیم.