برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(176) - مترادف اصطلاح ِ "رو شستن"، به مفهوم رو سفید کردن، امید دادن، مفتخر کردن.
***
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
جریره، هسر اول سیاوش، مادر فرود، به پسرش فرود:
بایران برادرت شاه ِ نوست/جهاندار و بیدار، کیخسروست-
ترا نیک داند به نام و گهر/ز هم خون وز مهرهٔ یک پدر-
برادرت گر کینه جوید همی/روان سیاوش بشوید همی-
کیکاووس به شاه هاماوران:
کنون با تو پیوند جویم همی/رخ آشتی را بشویم همی-
و
که گر نام مردی بجویی همی/رخ تیغ هندی بشویی همی-
و
به فرزند پیوند جوید همی/رخ دوستی را بشوید همی-
بهادر امیرعضدی