برگزیده های از شاهنامه ی فردوسی
***
"مانیفست" یا "کلام اول و آخر" گوهر بار حکیم بزرگوار طوس، در قالب اندرز های داهیانه ی بزرگمهر دانشور، در "دیالوگی" شیرین و شنیدنی با موبدان دربار کسرا انوشیروان
***
کسرا انوشیروان:
هرانکس که دارد به دل دانشی/ بگوید، مرا زو بود رامشی -
***
در پی شکرآب شدن یک جانبه ی رابطه ی کسرا انوشیروان با بزرگمهر،
حکیمان داننده و هوشمند / رسیدند نزدیک تخت بلند -
نهادند رخ سوی بوزرجمهر / که کسرا همی زو "بر افروخت چهر" -
موبد،
ازیشان یکی بود فرزانه تر / بپرسید ازو از قضا و قدر -
که انجام و فرجام چونین سخن / چگونه ست و این بر چه آید به بن -
و پاسخ زیرکانه و کنایه آمیز بزرگمهر دانشور، مترادف مثل به "کار" حسن، به "کام" حسین.
بزرگمهر،
چنین داد پاسخ: که جوینده مرد / دوان و شب و روز با کارکرد -
بود راه روزی، بر او تار و تنگ / به جوی اندرون، آب او با درنگ -
"یکی بی هنر خفته بر تخت بخت / همی گل فشاند، برو بر درخت" -
چنین ست رسم قضا و قدر / ز بخشش نیابی به کوشش گذر –