برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
مناظره ی خراد برزین با قیصر روم - 2
***
بخش دوم، در باب آیین عیسی مسیح بزرگوار
***
نبینی که عیسی مریم چه گفت / بدانگه که بگشاد راز از نهفت -
که پیراهنت گر ستاند کسی / میآویز با او به تندی بسی -
وگر بر زند کف به رخسار تو / شود تیره زان زخم دیدار تو -
مزن هم چنان تا بماندت نام / خردمند را نام بهتر ز کام -
به سوتام*۱ را بس کن از خوردنی / مجو ار نباشدت گستردنی -
بدین سر بدی را به بد مشمرید / بیآزار ازین تیرگی بگذرید -
شما را هوا بر خرد شاه گشت / دل از آز بسیار بیراه گشت -
که ایوانهاتان بکیوان رسید / شماری که شد گنجتان را کلید -
ابا گنجتان نیز چندان سپاه / زرههای رومی و رومی کلاه -
بهر جای بیداد لشکر کشید / ز آسودگی تیغها برکشید -
همی چشمه گردد بیابان ز خون / مسیحا نبود اندرین رهنمون -
یکی بینوا مرد درویش بود / که نانش ز رنج تن خویش بود -
جز از ترف *۲ و شیرش نبودی خورش / فزونیش رخبین*۳ بدی پرورش -
چو آورد مرد جهودش بمشت / چوبی یار وبیچاره دیدش بکشت -
همان کشته را نیز بر دار کرد - بران دار بر مرو را خوار کرد -
چو روشن روان گشت و دانش پذیر /سخن گوی و داننده و یادگیر -
به پیغمبری نیز هنگام یافت / به برنایی از زیرکی کام یافت -
تو گویی که فرزند یزدان بد اوی / بران دار برگشته خندان بد اوی -
بخندد برین بر خردمند مرد / تو گر بخردی گرد این فن مگرد -
که هست او ز فرزند و زن بی نیاز / به نزدیک او آشکارست راز -
..................
پ ن:
*۱ سوتام : ناچیز، قلیل، کم
*۲ ترف : کشک سیاه ، قره قرون
*۳ : رخبین : ماست چکیده