برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
مردم ِ زمینی، در شادی، سپاس را نثار آسمان میکنند و در قهر و غضب، غیض و عتابشان، به سوی آسمان پر می کشد.
***
سخن رفتشان یک به یک همزبان / که از ماست بر ما بد آسمان -
بدو گفت رستم کزین غم چه سود / که این ز آسمان بودنی کار بود -
بدو گفت رستم که با آسمان / نتابد بد اندیش و نیکی گمان -
چنین گفت دارا که هم بیگمان / ز ما بود بر ما بد آسمان -
کسی زنده بر آسمان نگذرد / شکارست و مرگش همی بشکرد –