برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
نظری به دیدگاه مطرحِ زن و فرزندِ دختر از قدیم، که رّد و رگه اش تا امروز و امروزی ها نیز تداوم دارد. (بخش پنجم)
***
زن از دید سیاوش:
چه آموزم اندر شبستان شاه / « بدانش زنان کی نمایند راه » -
***
زن از دید فردوسی - سودابه "زنِ بد کنش":
به گیتی به جز پارسا زن مجوی / « زنِ بد کنش، خواری آرد به روی » –
« زن و اژدها هر دو در خاک به / جهان پاک زین هر دو ناپاک به » -
***
دختر داشتن - گلایه ی مهراب کابلی.
مهراب کابلی به سیندخت، در باب رودابه:
مرا گفت چون اختر آمد پدید / « ببایستش اندر زمان سر برید » -
نکشتم بگشتم ز راه نیا/کنون ساخت بر من چنین کیمیا-
***
زن از دید فردوسی:
یکی دختری بود پوران به نام / «چو زن شاه شد کارها گشت خام» -
سرحد داری و سلطنت، کاری ست "مردانه"
***
واقعیتِ موجود اینست که مسیرِ تاریخیِ طی شده ی زنان، چندان هم هموار نبوده و "امروز هم نیست". کوبیدن و هموار کردن این ناهمواری ها صد البته همت، "پایمردی" و تلاشی نفس گیر را می طلبد.
دختر داشتن از دید قیصر، پدر کتایون.
قیصر، گله مند از داشتن دختر، این سنت شکنی کتایون(برگزیدن گشتاسب به همسری) را خوش نمی آید:
بَد، آنست کو را ندانیم کیست / تو گویی همه فره ایزدیست -بهادر امیرعضدی