برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
رجز خوانی در شاهنامه - ۹ - رجز خوانی رهام و هومان
***
رجز خوانی، از فراز های شور انگیز و گرمی بخش آوردگاه نبرد های تن به تن یلان در شاهنامه.برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
رجز خوانی در شاهنامه - ۸ - رجزخوانی گشتاسب مست در بارگاه پدرش، لهراسب
***
رجز خوانی، از فراز های شور انگیز و گرمی بخش آوردگاه نبرد های تن به تن یلان در شاهنامه.
***
رجزخوانی گشتاسب مست در بارگاه پدرش، لهراسب:
بفرمود لهراسپ تا مهتران/برفتند چندی ز لشکر سران-
به خوان بر یکی جام میخواستند/دل شاه گیتی بیاراستند-
چو گشتاسپ میخورد برپای خاست/چنین گفت کای شاه با داد و راست-
کنون من یکی بنده ام بر درت/پرستنده ی اختر و افسرت-
ندارم کسی را ز مردان مرد/گر آیند پیشم به روز نبرد -
مگر رستم زال سام سوار/که با او نسازد کسی کارزار-
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
رجز خوانی در شاهنامه - ۷ – رجز خوانی رستم در خوان پنجم از هفت خوان، برای اولاد
***
رجز خوانی، از فراز های شور انگیز و گرمی بخش آوردگاه نبرد های تن به تن یلان در شاهنامه.
***
رستم در خوان پنجم از هفت خوان، به اولاد:
بخندید رستم ز گفتار اوی/ بدو گفت اگر با منی راه جوی-
ببینی کزین یک تن پیلتن/ چه آید بران نامدار انجمن-
به نیروی یزدان پیروزگر/ به بخت و به شمشیر تیز و هنر-
چو بینند تاو بر و یال من/به جنگ اندرون زخم کوپال من-
بدرّد پی و پوستشان از نهیب/عنان را ندانند باز از رکیب-
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
رجز خوانی، از فراز های شور انگیز و گرمی بخش آوردگاه نبرد های تن به تن یلان در شاهنامه.
***
رجز خوانی رستم در خوان پنجم از هفت خوان، برای اولاد:
***
بدو گفت اولاد نام تو چیست/چه مردی و شاه و پناه تو کیست-
نبایست کردن برین ره گذر/ره نره دیوان پرخاشخر-
چنین گفت رستم که نام من ابر/اگر ابر باشد به زور هژبر-
همه نیزه و تیغ بار آورد/سران را سر اندر کنار آورد-
به گوش تو گر نام من بگذرد/دم و جان و خون و دلت بفسرد-
نیامد به گوشت به هر انجمن/کمند و کمان گو پیلتن-
هرآن مام کو چون تو زاید پسر/کفن دوز خوانیمش ار مویه گر-
تو با این سپه پیش من رانده ای همی گوز (جوز) * بر گنبد افشانده ای-
........................................
پ ن:
* گوز (جوز)، گردو
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
رجز خوانی در شاهنامه - ۵ - رجز خوانی تژاو
***
رجز خوانی، از فراز های شور انگیز و گرمی بخش آوردگاه نبرد های تن به تن یلان در شاهنامه.
***
تژاو به گیو گودرز:
تژاو فریبنده گفت ای دلیر/درفش مرا کس نیارد بزیر-
مرا ایدر اکنون نگینست و گاه/پرستنده و گنج و تاج و سپاه-
همان مرز و شاهی چو افراسیاب/کس این را ز ایران نبیند بخواب-
پرستار وز مادیانان گله/بدشت گروگرد کرده یله-
تو این اندکی لشکر من مبین/مرا جوی با گرز بر پشت زین-
من امروز با این سپه آن کنم/کزین آمدن تان پشیمان کنم-