و.ک(194)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***چنان بد که روزی بیامد پزشک/ز کاهش نشان یافت اندر سرشک-
بدو گفت کز خفت و خیز زنان / جوان پیر گردد به تن بی گمان -
برآنم که بیخواب بودی سه شب / به من بازگوی این و بگشای لب -بزرگان و اخترشناسان همه / تو گویی به هندوستان شد رمه -
...............................................................................
پ ن:
در باب زنبارگی بهرام گور نیز در شاهنامه، چنین آمده.
روزبه به موبدان بهرام گور:
چنین گفت با موبدان روزبه/که اکنون شود شاه ایران به ده-
تبه گردد از خفت و خیز زنان/به زودی شود سست چون پرنیان-
کند دیده تاریک و رخساره زرد/به تن سست گردد به لب لاژورد-
ز بوی زنان موی گردد سپید/سپیدی کند در جهان ناامید-
جوان را شود گوژ بالای راست/ز کار زنان چندگونه بلاست-
به یک ماه یک بار آمیختن/گر افزون بود خون بود ریختن-
همین بار از بهر فرزند را/بباید جوان خردمند را-
چو افزون کنی کاهش افزون کند/ز سستی تن مرد بی خون کند-
بهادر امیرعضدی
و.ک(195)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***ردّ و رگ و ریشه ی شیوه تدریس مکتب خانه ای در شاهنامه
***شیوه ی تدریس ملا ها، چوب و فلک، در مکتب ها(کُتّوُ*۱)، گویا ریشه در شیوه ی تدریس آموزگار بزرگمهر، داشته:
یکی از ردان نامش آزادسرو / ز درگاه کسری بیامد به مرو -*۲ زند، تفسیر پهلوی اوستا
*۳ اُست، اوستا، کتاب زرتشت.
بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
خواب دیدن در شاهنامه ( ۲۰ ) - دیدگاه فردوسی به خواب دیدن یا (رویای صادق)
***
نقش توجیه گر و راهگشای خواب دیدن در روند رخدادها در شاهنامهنگر خواب را بیهده نشمری / یکی بهره دانی ز پیغمبری -
به ویژه که شاه جهان بیندش / روان درخشنده بگزیندش - روانهای روشن ببیند به خواب / همه بودنیها چو آتش بر آب -
بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
خواب دیدن در شاهنامه ( ۱۹ ) - خواب دیدن پیران ویسه.
***
نقش توجیه گر و راهگشای خواب دیدن در روند رخدادها در شاهنامه***
حکیم بزرگوار طوس، برای مقدمه چینی و بستر سازی برای روند پدیده ها و رخداد های آتی داستان ها و (سوژه هایش)، از خواب و الهام گرفتن از نهاد ِ نهان یا (رویای صادق) شخصیت یا (پرسوناژ) هایش با نبوغی سرشار وام می ستاند.
***
به خواب دیدن پیران ویسه، زاده شدن کیخسرو را:
شبی قیرگون ماه پنهان شده / به خواب اندرون مرغ و دام و دده -
چنان دید سالار پیران به خواب/که شمعی برافروختی ز آفتاب-
سیاوش بر شمع تیغی به دست/به آواز گفتی نشاید نشست-
سپهبد بلرزید در خواب خوش/بجنبید گلهشر*۱ خورشید فش-
بدو گفت پیران که برخیز و رو/خرامنده پیش فرنگیس*۲ شو-
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
خواب دیدن در شاهنامه ( ۱۸ ) - خواب دیدن بهرام گور
***
نقش توجیه گر و راهگشای خواب دیدن در روند رخدادها در شاهنامه