برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
کیخسرو، پیش از معراج و تنها گذاشتن سران، به زند و اوستا پناه می برد:
بران آب روشن سر و تن بشست/همی خواند اندر نهان زند و است-
چنین گفت با نامور بخردان/که باشید پدرود تا جاودان-
کنون چون برآرد سنان آفتاب/مبینید دیگر مرا جز بخواب-
شما بازگردید* زین ریگ خشک/مباشید اگر بارد از ابر مشک-
..............................................................................
* زال، رستم و گودرز باز می گردند ولی طوس نوذر و گیو گودرز و بیژن گیو و فریبرز کاووس، با کیخسرو می مانند و همگی در برف محو می شوند.