برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

وضو ی آئینی، اقتباسی از سر و تن شستن ِ پیش از نیایش ِ ایرانیان باستان - بخش ۹

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
کیخسرو پس از اسارت افراسیاب بدست هوم عابد و گریختن از دست هوم و پنهان شدن در  دریای چیچست، در پی یافتن افراسیاب ست و از جهانآفرین، یاری می جوید:  

به رخشنده روز و به هنگام خواب/همی آگهی جست ز افراسیاب-
ازیشان کسی زو نشانی نداد/نکردند ازو در جهان نیز یاد-
جهاندار یک شب سرو تن بشست/بشد دور با دفتر زند و است-
همه شب به پیش جهانآفرین/همی بود گریان و سر بر زمین-
همی گفت کین بنده ی ناتوان/همیشه پر از درد دارد روان-
همه کوه و رود‌‌‌‌ و‌‌ بیابان و آب/نبیند نشانی ز افراسیاب-
همی گفت کای داور دادگر/تودادی مرا نازش و زور و فر-
که او راه تو دادگر نسپرد/کسی را ز گیتی به کس نشمرد-
تو دانی که او نیست بر داد و راه/بسی ریخت خون سر بیگناه-
مگر باشدم دادگر یک خدای/بنزدیک آن بدکنش رهنمای-
تو دانی که من خود سراینده ام/پرستنده ی آفریننده ام-
بگیتی ازو نام و آواز نیست/ز من راز باشد ز تو راز نیست-
اگر زو تو خشنودی ای دادگر/مرا باز گردان ز پیکار سر-
بکش در دل این آتش کین من/به آیین خویش آور آیین من-
ز جای نیایش بیامد به تخت/جوان سرافراز و پیروز بخت-

وضو ی آئینی، اقتباسی از سر و تن شستن ِ پیش از نیایش ِ ایرانیان باستان - بخش ۸

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
اسکندر در چشمه ی آب حیوان:

همی رفت ازین سان دو روز و دو شب/کسی را به خوردن نجنبید لب-
سه دیگر به تاریکی اندر دو راه/پدید آمد و گم شد از خضر شاه-
پیمبر سوی آب حیوان کشید/سر زندگانی به کیوان کشید-
بران آب روشن سر و تن بشست/نگهدار جز پاک یزدان نجست-
بخورد و برآسود و برگشت زود/ستایش همی بآفرین بر فزود-

وضو ی آئینی، اقتباسی از سر و تن شستن ِ پیش از نیایش ِ ایرانیان باستان - بخش ۷

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
گشتاسب پس از کشتن اژدها*، خداوند پیروزگر را می ستاید:

به شمشیر برد آن زمان دست، شیر/بزد بر سر اژدهای دلیر-
همی ریخت مغزش بران سنگ سخت/ز باره درآمد گَو ِ نیکبخت-
بکند از دهانش دو دندان نخست/پس آنگه بیامد سر و تن بشست-
خروشان بغلتید بر خاک بر/به پیش خداوند پیروزگر-
کجا داد آن دستگاه بزرگ/بران گرگ و آن اژدهای سترگ-
......................................................................
پ ن:
*  قیصر، برای خواستگاری اهرن از دخترش، شرط ِ کشتن اژدها را پیش می کشد. اهرن پنهانی از گشتاسب یاری می جوید و گشتاسب اژدها را می کشد.

وضو ی آئینی، اقتباسی از سر و تن شستن ِ پیش از نیایش ِ ایرانیان باستان - بخش ۶

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
کیخسرو، پیش از نبرد با افراسیاب، از کردگار یاری می جوید
:
چو خورشید بر چرخ بنمود پشت/شب تیره شد از نمودن درشت-
شهنشاه ایران سر و تن بشست/یکی جایگاه پرستش بجست-
کز ایرانیان کس مر او را ندید/نه دام و دد آوای ایشان شنید-
ز شبگرد تا ماه بر چرخ ساج/بسر بر نهاد آن دل افروز تاج-
ستایش همی کرد بر کردگار/ازان شادمان گردش روزگار-
فراوان بمالید بر خاک روی/برخ بر نهاد از دو دیده دو جوی-
و زآنجا بیامد سوی تاج و تخت/خرامان و شادان دل و نیکبخت-

وضو ی آئینی، اقتباسی از سر و تن شستن ِ پیش از نیایش ِ ایرانیان باستان - بخش ۵

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
رستم پس از گشودن دژ ِ  شهر بیداد و شکست دادن کافور، جهانداور را نیایش میکند:
تهمتن بیامد سر و تن بشست/به پیش جهانداور آمد نخست-
ز پیروز گشتن نیایش گرفت/جهان آفرین را ستایش گرفت-
بایرانیان گفت با کردگار/بیامد نهانی هم از آشکار-
به پیروزی اندر نیایش کنید/جهان آفرین را ستایش کنید-
بزرگان به پیش جهانآفرین/نیایش گرفتند سر بر زمین-
چو از پاک یزدان بپرداختند/بران نامدار آفرین ساختند-
که هر کس که چون تو نباشد به جنگ/نشستن به آید بنام و به ننگ-
تن پیل داری و چنگال شیر/زمانی نباشی ز پیگار سیر-