برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

وضو ی آئینی، اقتباسی از سر و تن شستن ِ پیش از نیایش ِ ایرانیان باستان - بخش ۱۴

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***

رستم به چاره و تدبیر، خود را از چنگال مرگزای سهراب می رهاند:
بدان چاره از چنگ آن اژدها/همی خواست کاید ز کشتن رها-
دلیر جوان سر به گفتار پیر/بداد و ببود این سخن دلپذیر-

رستم برای پیروزی بر سهراب، روی سوی جهان آفرین دارد:
چو رستم ز دست وی آزاد شد/بسان یکی تیغ پولاد شد-
خرامان بشد سوی آب روان/چنان چون شده باز یابد روان-
بخورد آب و روی و سر و تن بشست/به پیش جهان آفرین شد نخست-
همی خواست پیروزی و دستگاه/نبود آگه از بخشش هور و ماه-
که چون رفت خواهد سپهر از برش/بخواهد ربودن کلاه از سرش-
وزان آبخور شد به جای نبرد/پراندیشه بودش دل و روی زرد-

وضو ی آئینی، اقتباسی از سر و تن شستن ِ پیش از نیایش ِ ایرانیان باستان - بخش ۱۳

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
کیکاووس تاج شاهی بر سر کیخسرو می گذارد* و کیخسرو، خداوند گردان سپهر را می ستاید:

ببودند یک هفته با رود و می/بزرگان به ایوان کاوس کی-
جهاندار هشتم سر و تن بشست/بیاسود و جای نیایش بجست-
به پیش خداوند گردان سپهر/برفت آفرین را بگسترد چهر-
شب تیره تا برکشید آفتاب/خروشان همی بود دیده پر آب-
چنین گفت کای دادگر یک خدای/جهاندار و روزی ده و رهنمای-
به روز جوانی تو کردی رها/مرا بی سپاه از دم اژدها-
تو دانی که سالار توران سپاه/نه پرهیز داند نه شرم گناه-
به ویران و آباد نفرین اوست/دل بی گناهان پر از کین اوست-
به بیداد خون سیاوش بریخت/بدین مرز باران آتش ببیخت-
دل شهریاران پر از بیم اوست/بلا بر زمین تخت و دیهیم اوست-
به کین پدر بنده را دست گیر/ببخشای بر جان کاوس پیر-
............................................................................
پ ن:
*  و حکم پادشاهی کیخسرو را به امانت در دستان  رستم می نهد:

یکی خط بنوشت بر پهلوی/به مشکاب بر دفتر خسروی-
گوا بود دستان و رستم برین/بزرگان لشکر همه همچنین-
به زنهار بر دست رستم نهاد/چنان خط و سوگند و آن رسم و داد-

وضو ی آئینی، اقتباسی از سر و تن شستن ِ پیش از نیایش ِ ایرانیان باستان - بخش ۱۲

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
اسفندیار پس از کشتن گرگ های نر و ماده در خوان اول از هفت خوان، داور دادگر را می ستاید:

سلیح و تن از خون ایشان بشست/بران خارستان پاک جایی بجست-
پر آژنگ رخ سوی خورشید کرد/دلی پر ز درد و سری پر ز گرد-
همی گفت کای داور دادگر/تو دادی مرا هوش و زور و هنر-
تو کردی تن گرگ را خاک جای/تو باشی به هر نیک و بد رهنمای-
چو آمد سپاه و پشوتن فراز/بدیدند یل را به جای نماز-
بماندند زان کار گردان شگفت/سپه یکسر اندیشه اندر گرفت-
که این گرگ خوانیم گر پیل مست/که جاوید باد این دل و تیغ و دست-
که بی فره اورنگ شاهی مباد/بزرگی و رسم سپاهی مباد-
برفتند گردان فرخنده رای/برابر کشیدند پرده سرای-

وضو ی آئینی، اقتباسی از سر و تن شستن ِ پیش از نیایش ِ ایرانیان باستان - بخش ۱۱

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

کیخسرو، پیش از  معراج و تنها گذاشتن سران، به زند و اوستا پناه می برد:

بران آب روشن سر و تن بشست/همی خواند اندر نهان زند و است-
چنین گفت با نامور بخردان/که باشید پدرود تا جاودان-
کنون چون برآرد سنان آفتاب/مبینید دیگر مرا جز بخواب-
شما بازگردید* زین ریگ خشک/مباشید اگر بارد از ابر مشک-
..............................................................................
* زال، رستم و گودرز باز می گردند ولی طوس نوذر و گیو گودرز و بیژن گیو و فریبرز کاووس، با کیخسرو می مانند و همگی در برف محو می شوند.

وضو ی آئینی، اقتباسی از سر و تن شستن ِ پیش از نیایش ِ ایرانیان باستان - بخش ۱۰

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
اسفندیار پس از کشتن اژدها در خوان سوم از هفت خوان، خداوند پاک را می ستاید:

ازان خاک برخاست و شد سوی آب/چو مردی که بیهوش گردد به خواب-
ز گنجور خود جامه ی نو بجست/به آب اندر آمد سر و تن بشست-
بیامد به پیش خداوند پاک/همی گشت پیچان و گریان به خاک-
همی گفت کین اژدها را که کشت/مگر آنک بودش جهاندار پشت-
سپاهش همه خواندند آفرین/همه پیش دادار سر بر زمین-
نهادند و گفتند با کردگار/توی پاک و بی عیب و پروردگار-