برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
شارسان ها یکی از نشانه های آباد گری شاهان - شارسان های قباد ساسانی - بخش ۳
***
دادگری و آبادگری، دو مَحَک برای سنجش و ارزش گذاری ِ منش و روش شاهان.
***
شارسان، شهرسان، شارستان، شهرستان
***
شارسان های قباد ساسانی: شارسان اران یا حلوان، شارسان فارقین، شارسان مندیا در روم:
از اهواز تا پارس یک شارسان/بکرد و برآورد بیمارسان -
اران خواند آن شارسان را قباد/که تازی کنون نام حلوان نهاد -
گشادند هر جای رودی ز آب/زمین شد پر از جای آرام و خواب -
اران، شهری که اسکندر بدانجا رفت:
چو منزل به منزل به حلوان رسید/یکی مایه ور باره و شهر دید -
و
چو گفتار گوینده بشنید شاه/ز حلوان سوی سند شد با سپاه -
قباد پس از حمله به روم:
همی کرد زان بوم و بر خارسان/ازو خواست زنهار دو شارسان -
یکی مندیا و دگر فارقین/بیامختشان زند و بنهاد دین -
بهادر امیرعضدی