برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
نقش ِ نور(خورشید) در شاهنامه - بخش ۳ - سوگند به خورشید و ماه در شاهنامه
***
سوگند به خورشید و ماه در شاهنامه
***
زمانی سر وپایم اندر کمند / به دیگر زمان زیر سوگند و بند-
به جان و سر شاه و خورشید وماه / به دادار هرمزد و تخت و کلاه-
مرا داد زینگونه سوگند سخت / بخوردم چو دیدم که برگشت بخت -
و
به آذرگشسپ و به خورشید و ماه / به جان و سر نامبردار شاه-
و
به جان و سر شاه سوگند خورد / به خورشید و شمشیر و دشت نبرد -
و
به یزدان پاک و به خورشید و ماه / به آذر گشسب و بتخت و کلاه -
و
به خورشید رخشان و جان زریر / به جان پدرم آن جهاندار شیر -
و
سلیح و تن از خون ایشان بشست / بران خارستان پاک جایی بجست -
پر آژنگ رخ سوی خورشید کرد / دلی پر ز درد و سری پر ز گرد -
همی گفت کای داور دادگر / تو دادی مرا هوش و زور و هنر-
و
به دادار دارنده سوگند خورد / به روز سپید و شب لاژورد -
به خورشید و ماه و به تخت و کلاه / به مهر و به تیغ و به دیهیم شاه -
که هرگز نپیچم سوی مهر اوی / نبینم بخواب اندرون چهر اوی -
و
بدو گفت هرمز به خورشید و ماه / به پاکی روان جهاندار شاه -
و
ازان پس که سوگند خوردی به ماه / به خورشید و ماه و به تخت و کلاه -
و
به جان و سر شاه توران سپاه / به خورشید و ماه و به تخت و کلاه -
و
به گاه و به تاج و به خورشید و ماه / به آذرگشسب و به آذرپناه*-
.................................
پ ن:
* آذر پناه، یکی از سه دبیر انوشیروان که هرمزد در اندیشه ی کشتن وی بود و پس از مدتی در زندان او را کشت.
بهادر امیرعضدی