برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
خاکساری و فروتنی، خوی و منش ِ پهلوانان و شاهان ِ شاهنامه فردوسی ست – ( بخش ۱۲)
***
در شاهنامه، خاکساری و فروتنی، افتادگی و متانت، خوی و منش و رسمی نا نوشته، راستین و روا و روان ست بین پهلوانان و شاهان، که در قامت خاکبوسی، آستان بوسی، کتف و یال و دست و بازو بوسی و ... رخ می نمایاند.
***
گرسیوز رویاروی سیاوش:
به شبگیر گرسیوز آمد بدر / چنان چون بود با کلاه و کمر -
بیامد به پیش سیاوش زمین / ببوسید و بر شاه کرد آفرین -
سیاوش بدو گفت کز کار تو / پراندیشه بودم ز گفتار تو -
کنون رای یکسر بران شد درست / که از کینه دل را بخواهیم شست -
*
لهراسب رویاروی کیخسرو:
بلهراسب فرمود تا بازگشت / بدو گفت روز من اندر گذشت -
تو رو تخت شاهی بیین بدار / بگیتی جز از تخم نیکی مکار -
همه داد جوی و همه دادکن / ز گیتی تن مهتر آزاد کن -
فرود آمد از باره لهراسب زود / زمین را ببوسید و شادی نمود -
بدو گفت خسرو که پدرود باش / بداد اندرون تار گر پود باش -
بهادر امیرعضدی