برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

زرتشتیان، آتش پرستند؟؟

و.ک(345) 

970122

1

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

***

زرتشتیان، آتش پرستند؟؟

***   

به رنج ست زآهرمن، آتش پرست / نباشد برآن مرز، کس را نشست - 

چو بشنید زو شهریار جوان / سوی آتش آورد روی و روان - 

مگر هفتصد مرد آتش پرست / همه پیش آذر برآورده دست - 

 شه چینش گفتا به ایران خرام / نگهبان آتش ببین تا کدام - 

 نگر تا کرا یابی از دشمنان / از آتش پرستان و آهرمنان - 

ز آتش پرست و ز یزدان پرست/ برفتند با زیج رومی به دست - 

یکی پیر دهقان آتشپرست / که بر واژ، بَرسَم بگیرد بدست -  

بدو داد مهتر به فرمان اوی/ بر آیین آتش پرستان اوی -       

به هر برزنی در دبستان بدی / همان جای آتش پرستان بدی -  

برفتند با باژ و برسم به دست / نیایش کنان پیش آتش پرست -   

به آب و به آتش میازید دست / مگر هیربد مرد آتش پرست -  

پرستنده ی آتش زردهشت / همی رفت با باژ و برسم به مشت -   


نقطه مقابل بیت های یاد شده، به حکمِ بیت های زیرین، زرتشتیان، پاسداران و پرستاران آتش اند و نه "آتش پرست".


 زرتشتیان، آتش را نمادی از "دین ِبهی" میدانند:

چو خسرو به آب ِ مژه، رخ بشست / بر افشاند دینار، بر زَند و اُست -

به یک هفته بر، پیش ِ یزدان بُدند / مپندار کآتش پرستان بُدند -

که آتش، بدآن گاه، محراب بود / پرستنده را دیده پرآب بود - 


بسیار پیشتر، پیش از زرتشت، در عهد هوشنگ به گاه برجستن شرر از سنگ، آتش پاس داشته شده و "قبله" قرار گرفته: 

 فروغی پدید آمد از هر دو سنگ / دل ِ سنگ، گشت از فروغ، آذرنگ -

نشد مار کشته، ولیکن ز راز / ازین طبعِ  سنگ، آتش آمد فراز - 

جهاندار، پیش ِ جهان آفرین / نیایش همی کرد و خواند آفرین - 

که او را فروغی چنین هدیه داد / همین آتش آنگاه، "قبله" نهاد -


بگفتا فروغیست این ایزدی / پرستید(*) باید، اگر بخردی - 

شب آمد برافروخت آتش چو کوه / همان شاه در گرد او با گروه - 

یکی جشن کرد آن شب و باده خورد / سده نام آن جشن فرخنده کرد - 

ز هوشنگ ماند این سده یادگار / بسی باد چون او دگر شهریار -


................................

پ ن(*):

 پرستید باید، باید پرستاری کرد، باید این آتش را پایدار نگاهداشت.

 

بباشیم بر پیش "آتش" بپای / مگر پاک "یزدان" بود رهنمای - 

نخستین بر "آتش" ستایش گرفت / "جهان آفرین" را نیایش گرفت - 


دو شاه، در یک اقلیم، نگنجد:

اگر آتش خداست، "یزدان" و "جهان آفرین" را با خدایی چه کار.

 اگر  "یزدان" و "جهان آفرین" خدایند، آتش را با خدایی چه کار.  


 در باور زرتشتیان، "یزدان" و "جهان آفرین"، متن و محور و آتش، حاشیه و نماد ِ "دین بهی" انگاشته میشود. 


بهادر امیرعضدی
***********************
پاسخ دوستی در حاشیه ی
زرتشتیان، آتش پرستند؟؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد