برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نکوهش ِ آز، در شاهنامه، "بخش چهارم"
***
همه تلخی از بهر بیشی بود / مبادا که با آز خویشی بود –
همی بچه را باز داند ستور / چه ماهی به دریا چه در دشت گور -
نداند همی مردم از رنج و آز / یکی دشمنی را ز فرزند باز -
شاید ریشه ی اصلی ترس از مرگ، همان حرص و آز برای زیستن ست. واهمه ی بریدن از حیات، مادرِ ترس از مرگ ست.