961028
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
براستی، شخصیت های راستین و راد شاهنامه، بهای سنگین سماجت و پایمردی در ماندن در راستای راستی و داد را می پردازند. - ( بخش نخست )
***
سیامک، نخستین پردازنده ی بهای راستی.
***
"سیامک، بهای در افتادن با دیو رشک و حسد را می پردازد".
***
کیومرث شد بر جهان کدخدای / نخستین به کوه اندرون ساخت جای -
سر بخت و تختش برآمد به کوه / پلنگینه پوشید خود با گروه -
به گیتی درون، سال سی شاه بود / به خوبی چو خورشید بر گاه بود -
دد و دام و هر جانور کش بدید / ز گیتی به نزدیک او آرمید -
دوتا میشدندی بر تخت او / از آن بر شده فره و بخت او -
به رسم نماز آمدندیش پیش / وزو برگرفتند آیین خویش -
کیومرث، آماج رشک و حسد دیوان قرار میگیرد:
برآمد برین کار یک روزگار / فروزنده شد دولت شهریار -
به گیتی نبودش کسی دشمنا / مگر بدکنش ریمن آهرمنا -
"به رشک اندر، آهرمن بدسگال" / همی رای زد تا ببالید بال -
دیو بچه ی اهریمن، جویای تخت و تاج کیومرث می شود:
یکی بچه بودش چو گرگ سترگ / دلاور شده با سپاه بزرگ -
جهان شد برآن دیوبچه سیاه / ز بخت سیامک و زآن پایگاه -
سپه کرد و نزدیک او راه جست / همی تخت و دیهیم کی شاه جست -
کیومرث غافل و بیخبر از همه جا:
کیومرث زین خود،کی آگاه بود / که تخت مهی را جز او شاه بود -
پسر بد مر او را یکی خوبروی / هنرمند و همچون پدر نامجوی -
سیامک بدش نام و فرخنده بود / کیومرث را دل بدو زنده بود -
سروش غیب، خبر از هدف دیو بچه را به سیامک می برد:
یکایک بیامد خجسته سروش / بسان پری پلنگینه پوش -
بگفتش ورا زین سخن در به در / که دشمن چه سازد همی با پدر -
سخن چون به گوش سیامک رسید / ز کردار بدخواه دیو پلید -
بپوشید تن را به چرم پلنگ / که جوشن نبود و نه آیین جنگ -
سیامک، آهنگ جنگ با "رشک و حسد" می کند:
پذیره شدش دیو را جنگجوی / سپه را چو روی اندر آمد به روی -
سیامک بیامد برهنه تنا / برآویخت با پور آهرمنا -
بزد چنگ وارونه دیو سیاه / دوتا اندر آورد بالای شاه -
فکند آن تن شاهزاده به خاک / به چنگال کردش کمرگاه چاک -