و.ک(318,4)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
شطرنج در شاهنامه - بخش 4 - تشریح و تفسیرِ شطرنج در شاهنامه
***
شطرنج، شرح و تفسیرِ رزم طلخند ِ مای و گو ِ جمهور:
سپاهی و شهری همه جنگجوی / بدرگاه شاهان نهادند روی -
گروهی به طلخند کردند رای / دگر را به گو بود دل رهنمای -
برآمد خروش از در هر دو شاه / یکی را نبود اندر آن شهر راه -
بپوشید طلخند جوشن نخست / به خون ریختن چنگها را بشست -
بیاورد گو نیز خفتان وخود / همی داد جان پدر را درود -
چو بر زد سر از برج شیرآفتاب / زمین شد بکردار دریای آب -
برآمد خروشیدن کرنای / هم آواز کوس از دو پرده سرای -
درفش دو شاه نوآمد به دید / "سپه میمنه میسره" برکشید -
« دو "شاه" سرافراز در قلبگاه » / « دو "دستور" فرزانه درپیش شاه » -
یکی ازیلان پیش منهید پای / « نباید که جنبد "پیاده" ز جای » -
وگر نامداری بود زین سپاه / که "اسب" افگند تیز برقلبگاه -
نیایش کنان پیش "پیل" ژیان / بباید شدن تنگ بسته میان -
دو "پیل" ژیان شاهزاده دو شاه / براندند هر دو ز قلب سپاه -
دو لشکر برابر کشیدند صف / سواران همه بر لب آورده کف -
دو شاه گرانمایه پر درد و کین / نهادند برپشت پیلان دو زین -
به قلب اندرون ساخته جای خویش / شده هر یکی لشکر آرای خویش -
همه قلب گه دید پر گفت و گوی / سواران کشور همه شاه جوی -
سپهبد فرود آمد از پشت پیل / پیاده همی رفت گریان دو میل –
بهادر. امیرعضدی