و.ک(318,2)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
شطرنج در شاهنامه – بخش ( 2 )
«بیآرام تا گردش رزمگاه / نمایم تو را کار شاه و سپاه» -
شطرنج، حدیث و بازسازی جَوّ رزم طلخند ِ مای و گو ِ جمهور، از زبان گُوِ جمهور، برای مادرِ جگر سوخته اش.
***
شطرنج، نماد و نمایشِ رزم دو برادر، طلخند و گُو و کشته شدنِ طلخند به دست گُو.
***
آرایشِ مهره های شطرنج و شیوه ی حرکتِ مهره ها بر گستره ی صفحه ی شطرنج:
یکی تخت کردند از چارسوی / دومرد گرانمایه و نیکخوی -
همانند آن کنده و رزمگاه / بروی اندر آورده روی سپاه -
بران تخت صدخانه کرده نگار / صفی کرد او لشکر کارزار -
پس آنگه دو لشکر زساج و زعاج / دو شاه سرافراز با پیل و تاج -
پیاده بدید اندرو با سوار / همه کرده آرایش کارزار -
ز اسبان و پیلان و دستور شاه / مبارز که اسب افگند بر سپاه -
همه کرده پیکر به آیین جنگ / یک تیز و جنبان یکی با درنگ -
بیاراسته شاه قلب سپاه / ز یک دست فرزانه ی نیک خواه -
ابر دست شاه از دو رویه دو پیل / ز پیلان شده گرد همرنگ نیل -
دو اشتر بر پیل کرده به پای / نشانده برایشان دو پاکیزه رای -
به زیر شتر در دو اسب و دو مرد / که پرخاش جویند روز نبرد -
مبارز دو رخ بر دو روی دوصف / ز خون جگر بر لب آورده کف -
پیاده برفتی ز پیش و ز پس / کجا بود در جنگ فریادرس -
چو بگذاشتی تا سر آوردگاه / نشستی چو فرزانه بر دست شاه -
همان نیزه فرزانه یک خانه بیش / نرفتی نبودی ازین شاه پیش -
سه خانه برفتی سرافراز پیل / بدیدی همه رزم گه از دو میل -
سه خانه برفتی شتر همچنان / برآورد گه بر دمان و دنان -
نرفتی کسی پیش رخ کینه خواه / همی تاختی او همه رزمگاه -
همی راند هر یک به میدان خویش / برفتن نکردی کسی کم و بیش -
چو دیدی کسی شاه را در نبرد / به آواز گفتی که شاها بگرد -
ازان پس ببستند بر شاه راه / رخ و اسب و فرزین و پیل و سپاه -
نگه کرد شاه اندران چارسوی / سپه دید افگنده چین در بروی -
ز اسب و ز کنده بر و بسته راه / چپ و راست و پیش و پس اندر سپاه -
شد از رنج وز تشنگی شاه مات / چنین یافت از چرخ گردان برات –-
بهادر امیرعضدی