و.ک(318,3)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
شطرنج در شاهنامه – بخش ( 3 )
***
«بیآرام تا گردش رزمگاه / نمایم تو را کار شاه و سپاه» -
شطرنج، حدیث و بازسازی جَوّ رزم طلخند ِ مای و گو ِ جمهور، از زبان گُوِ جمهور، برای مادرِ جگر سوخته اش
شطرنج، نماد و نمایشِ رزم دو برادر، طلخند و گُو و کشته شدنِ طلخند به دست گُو:
ز شطرنج طلخند بد آرزوی / گُو، آن شاه آزاده و نیکخوی -
همی کرد مادر ببازی نگاه / پر از خون دل از بهر طلخند شاه -
نشسته شب و روز پر درد وخشم / ببازی شطرنج داده دو چشم -
همه کام و رایش به شطرنج بود / ز طلخند جانش پر از رنج بود -
همیشه همی ریخت خونین سرشک / بران درد شطرنج بودش پزشک -
بدین گونه بُد تا چمان و چران / چنین تا سر آمد برو بر زمان -