برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

سرو ِ کَشمَر در شاهنامه

و.ک(310)

بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

سرو ِ کَشمَر در شاهنامه

***
درخت سروی که زرتشت آنرا از باغ بهشت آورد و در کشمر کاشت:

  یکی سرو آزاده بود از بهشت/به پیش در آذر، آن را بکشت -
نبشتی بر زاد سرو سهی/که پذرفت گشتاسب دین بهی -
 گوا کرد مر سرو آزاد را/چنین گستراند خرد داد را -
 فرستاد هر سو به کشور پیام/که چون سرو کشمر به گیتی کدام -
 ز مینو فرستاد زی من خدای/مرا گفت زینجا به مینو گرای -
 کنون هر ک این پند من بشنوید/پیاده سوی سرو کشمر روید -
 بگیرید پند، ار دهد زردهُشت/به سوی بت چین بدارید پشت -
در آیین پیشینیان منگرید/برین سایه سرو بن بگذرید -
 سوی گنبد آذر آرید روی/به فرمان پیغمبر راستگوی -
همه نامداران به فرمان اوی / سوی سرو کشمر نهادند روی -
پرستشکده گشت زان سان که پشت / ببست اندرو دیو را زردهشت -
بهشتیش خوان ار ندانی همی / چرا سرو کشمرش خوانی همی -

 چراکش نخوانی نهال بهشت / که شاه کیانش به کشمر بکشت - 

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد