برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

اسکندر، جویای شگفتی های جهان، در شاهنامه - ۱

و.ک(308,1)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

*** 

اسکندر، جویای شگفتی های جهان، در شاهنامه  - ۱

***

رَدّ پیشینه ی "صورِ اسرافیل"، در آثار مولانا ، خاقانی و انوری و جامی در شاهنامه ی فردوسی.

*** 

سکندر چو بشنید شد سوی کوه / به دیدار، بر تیغ شد بی گروه –

 "سرافیل" را دید "صوری" به دست / بر افراخته سر ز جای نشست - 

پر از باد لب، دیدگان پر ز نم / که فرمان یزدان کی آید که دم -

 چو بر کوه روی سکندر بدید / چو رعد خروشان فغان بر کشید - 

که ای بنده ی آز چندین مکوش / که روزی به گوش آیدت یک خروش -

 که چندین مرنج از پی تاج و تخت / به رفتن بیارای و بر بند رخت – 


اسکندر و چندی از ملزمانش از کوه پایین آمده به شب میخورند . و ندایی از کوه شنیده می شود که، هرکه از دامنه سنگ بر دارد پشیمان شود . وانکس نیز بر ندارد پشیمان تر . گروهی سنگهای برداشته شده را عبث پنداشته پشیمان میشوند و گروهی از کاهلی، بر زمینشان می ریزند . و گروهی حملشان می کنند:

 یکی برد زان سنگ و دیگر نبرد / یکی دیگر از کاهلی داشت خرد -

 

تا همگی به روشنایی روز می خورند:

 چو از آب حیوان به هامون شدند / ز تاریکی راه بیرون شدند – 


آنگاه، آستین و آستر و برهایشان را کاویدند: 

 بجستند هر کس بر و آستی / پدیدار شد کژی و کاستی -

 کنار یکی پر ز یاقوت بود / یکی را پر از گوهر نابسود -

 پشیمان شد آنکس که کم داشتی / زبرجد چنان خار بگذاشتی -

 پشیمان تر انکس که خود بر نداشت / ازان گوهر پر بها سر بگاشت -

..............................................................................

پادشاهی اسکندر بخش ۳۵

مولانای رومی:

چون تو سرافیل دلی زنده کن آب و گلی / دردم ز راه مقبلی در گوش ما نفخه خدا –

دگرباره جهان پر شد ز بانگ صور اسرافیل / امین غیب پیدا شد که جان را زاد و بود آمد -

ز آواز اسرافیل ما روشن شود قندیل ما / زنده شویم از مردن آن مهر جان آن مهر جان- 


خاقانی:

خروش شهپر جبریل و صور اسرافیل / غریو سبحهٔ رضوان و زیور حورا -   


انوری:

به صدا و ندای اسرافیل /  که منادی و منهی حشرست -   


جامی:

سخن آواز پر جبریل است / روح‌بخش دم اسرافیل است -  


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد