برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نمودهای منحصر به فردِ فردوسی، از "نیایش"، و نه کرنش و استغاثه، در شاهنامه – ( بخش 3 )
***
نیایش، در شاهنامه، همواره بر بنیاد "مهر" آگینِ سپاسمندی و پاسداشت ِ توجه و حمایت ِ یزدانِ دادگر استوارست. نه بر "کاهِ روی آبِ" تمنّای بخشایشِ گناه و سیاهکاری.
منش، روش، و کنش ِ سرداران و پهلوانان شاهنامه، بر سقف و ستون ِ راستی، خود باوری و اعتماد ِ به نفس بنا شده و بر همین مبنا، استغاثه، کرنش و لابه را بر نمی تابند.
***
ز یزدان چو شاه آرزوها بیافت / ز دریا سوی خانِ آذر* شتافت -
بسی زر بر آتش بر افشاندند / به زمزم همی آفرین خواندند -
چو گنجور کیخسرو آمد زرسب / ببخشید گنجی بر آذرگشسب –
............................................
پ ن:
* خانِ آذر، آتشکده ی آذر گشسب.
کیخسرو بلافاصله بعد از بر تخت نشستن با رستم وگودرز و... به آتشکده آذر گشسب میاید:
همی رفت تا آذرابادگان / ابا او بزرگان و آزادگان -
گهی باده خورد و گهی تاخت اسب / بیامد سوی خانِ آذرگشسب* -
جهان آفرین را ستایش گرفت / به آتشکده در نیایش گرفت -
بیامد خرامان از آن جایگاه / نهادند سر سوی کاووس شاه -