برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه - ۱
***
شاهنامه، تنها ویترین گیر و دار و کُشت و کُشتار که به نوعی از ملزومات کشور گشایی و سرحد داری حکومتگرانست، نیست. رنگین کمانی از بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین نیز هست، که در جای جای شاهنامه و به وفور دیده می شوند.
شاهنامه ی حکیمِ طوس، « همه خنجر و تیر و گرز و کمان / نباشد سراسر همه بی گمان » - ( بخش اول )
***
در هزار بیتِ دقیقی، تنها دو بیت، یکی در وصفِ سپیده و یکی در توصیفِ سرخنای غروب می بینیم.
دقیقی:
چو از کوهساران سپیده دمید / فروغ ستاره ببد ناپدید -
و
چو اندر شکست آن شب تیره گون / به دشت و بیابان فرو خورد خون -
ولی تراوش های نغز و نابِ روح مخملین و "شاعرانه" ی حکیم طوس، در جای جای شاهنامه موج می زند. شاهنامه، سرشار ست از بیت هایی در وصفِ سر زدن سپیده (شبگیر )، وصف شفق(سرخنای غروب)، جان دادنِ روز، کرشمه ی شب، تبختر روز، خفقان شب و ...
شب، سکوت، شعر
سر آغاز داستان بیژن و منیژه:
شبی چون شبه، روی شسته به قیر / نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر -
دگرگونه آرایشی کرد ماه / بسیچ گذر کرد بر پیشگاه -
شده تیره اندر سرای درنگ / میان کرده باریک و و دل کرده تنگ -
ز تاجش سه بهره شده لاژورد / سپرده هوا را به زرنگار، گرد -
سپاه شب تیره بر دشت و راغ / یکی فرش گسترده از پر زاغ -
نموده ز هر سو بچشم اهرمن / چو مار سیه باز کرده دهن -
چو پولاد زنگار خورده سپهر / تو گفتی بقیر اندر اندود چهر -
فرو ماند گردون گردان بجای / شده سست خورشید را دست و پای -
سپهر اندر آن چادر قیر گون / تو گفتی شدستی بخواب اندرون -
جهان از دل خویشتن پر هراس / جرس بر کشیده نگهبان پاس -
نه آوای مرغ و نه هرای دد / زمانه زبان بسته از نیک و بد -
نبد هیچ پیدا نشیب و فراز / دلم تنگ شد زان شب دیر باز -