برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
شاهنامه، تنها ویترین گیر و دار و کُشت و کُشتار که به نوعی از ملزومات کشور گشایی و سرحد داری حکومتگرانست، نیست. رنگین کمانی از بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین نیز هست، که در جای جای شاهنامه و به وفور دیده می شوند.
شاهنامه ی حکیمِ طوس، « همه خنجر و تیر و گرز وکمان / نباشد سراسر همه بی گمان » - ( بخش چهارم )
***
دلبری شب:
شب تیره چون زلف را تاب داد / همان تاب او چشم را خواب داد –
وصفِ سر زدن سپیده، شبگیر:
بدانگه که دریای یاقوت زرد / زند موج بر کشور لاژورد –
چو آن جامه ها سوده بفکند شب / سپیده بخندید و بگشاد لب –
چو بر زد سر از کوه تابنده شید / برآمد سر تاج روز سپید –
چو روی زمین گشت چون پر زاغ / ز افراز کوه اندر آمد چراغ –
چو شب دامن تیره اندر کشید / سپیده ز کوه سیه بر دمید –
سپیده چو بر زد سر از کوه بر / پدید آمد آن زرد رخشان سپر –
سپیده چو از تیره شب بردمید / میان شب تیره اندر خمید –
سپیده چو از کوه سربردمید / شد آن دامن تیره شب ناپدید –
چنین تا سپیده دمان بردمید / شب تیره گون دامن اندر کشید -