برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

آیین ها در شاهنامه ی فردوسی - ۵ - آیین زرتشت - زرتشت و دین بهی در شاهنامه - ۲

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

*** 

زرتشت و دین بهی در شاهنامه - ۲

***

گشتاسب و فرمان دادن به گذاردنِ گنبد، بر آتش زرتشت (آتشکده ی مهر برزین)، و گسترش دین بهی:

پس آزاده گشتاسپ برشد به گاه / فرستاد هرسو به کشور سپاه – 

  پراگنده اندر جهان موبدان / نهاد از بر آذران گنبدان – 


گشتاسب و تدارک نمادهای دین بهی (نخست آتش زرتشت را بنا نهاد. و با کاشتنِ سروِ کشمر، بنیاد دین بهی را بر رشد و شکوفایی و زایش نهاد) :
نخست آذر مهربرزین نهاد/ به کشمر نگر تا چه آیین نهاد –
 یکی سرو آزاده بود از بهشت/ به پیش در آذر آن را بکشت – 

گشتاسب لوحه ی ِ پذیرش ِدین بهی را برسرو کشمر نگاشت:
 نبشتی برِ زاد سرو سهی / که پذرفت گشتاسپ دین بهی – 

گشتاسب سرو کشمر را گواه گرفت که در راه داد و خرد گام بر دارد:
گوا کرد مر سرو آزاد را / چنین گسترانَد خرد، داد را –

با همت و عزمِ گشتاسب، "دین بهی"، شاخ و برگ میزند و سایه می گستراند. و شاهنامه با آرایه هایی ظریف و نمادین، این روند را به رخ می کشد:  
در ایوان گشتاسپ بر سوی کاخ / درختی گشن بود بسیار شاخ -
 همه برگ وی پند و بارش خرد /  کسی کو خرد پرورد کی مُرَد - 
خجسته پی و نام او زردهشت / که آهرمن بدکنش را بکشت -  
چو چندی برآمد برین سالیان / مران سرو استبر گشتش میان -
 چنان گشت آزاد سرو بلند / که برگرد او برنگشتی کمند - 
چو بسیار بر، گشت و بسیار شاخ / بکرد از برِ او یکی خوب کاخ –
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد