برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
آیین ها در شاهنامه ی فردوسی - ۵ - آیین زرتشت - زرتشت و دین بهی در شاهنامه - ۳
***
فرمان گشتاسب برای نشر دین بهی:
کنون هرک این پند من بشنوید / پیاده سوی سرو کشمر روید -
بگیرید پند ار دهد زردهشت / به سوی بت چین بدارید پشت -
به برز و فر شاه ایرانیان / ببندید کشتی همه بر میان -
در آیین پیشینیان منگرید / برین سایهٔ سروبن بگذرید -
سوی گنبد آذر آرید روی / به فرمان پیغمبر راستگوی -
پراگنده فرمانش اندر جهان / سوی نامداران و سوی مهان -
همه نامداران به فرمان اوی / سوی سرو کشمر نهادند روی -
بهشتیش خوان ار ندانی همی / چرا سرو کشمرش خوانی همی -
چرا کش نخوانی نهال بهشت / که شاه کیانش به کشمر بکشت -
از آسمان رسیدن دین بهی:
به شاه کیان گفت پیغمبرم / سوی تو خرد رهنمون آورم -
"جهان آفرین" گفت بپذیر دین / نگه کن برین آسمان و زمین -
که بیخاک و آبش برآوردهام / نگه کن بدو تاش چون کردهام -
نگر تا تواند چنین کرد کس / مگر من که هستم جهاندار و بس -
گر ایدونک دانی که من کردم این / مرا خواند باید جهانآفرین -
ز گوینده بپذیر "به دین" اوی / بیاموز ازو راه و آیین اوی -
نگر تا چه گوید بران کار کن / خرد برگزین این جهان خوار کن -
بیاموز آیین و دین بهی / که بیدین ناخوب باشد مهی -
چو بشنید ازو شاه به، دین به / پذیرفت ازو راه و آیین به –
فرستاد هرسو به کشور پیام / که چون سرو کشمر به گیتی کدام -
ز مینو فرستاد زی من خدای / مرا گفت زینجا به مینو گرای -