برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
(11) - اصطلاح به گــَردش هم نمی رسه، در شاهنامه ی فردوسی
***
گشتاسب به لهراسب :
چو مهتر کنی من ترا کهترم/بکوشم که گرد ترا نسپرم -
*
کیکاووس در نامه ای به رستم:
نیل هم به گرد پای رخش تو نرسد.
ز گرز تو خورشید گریان شود/ز تیغ تو ناهید بریان شود
بدو گفت همزور تو پیل نیست/چو گَرد ِ پی ِ رخش ِ تو، نیل نیست
کمند تو بر شیر بندافگند/سنان تو کوهی ز بن برکند
*
کیکاووس به رستم:
نیل هم به گرد پای رخش تو نرسد.
گو پیلتن را بر خویش خواند/بسی داستانهای نیکو براند
بدو گفت همزور تو پیل نیست/چو گرد پی رخش تو نیل نیست
ز گیتی هنرمند و خامش توی/که پروردگار سیاوش توی