برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
( 27 ) - آب از سر گذشتن، در شاهنامه.
***
بعد از نپذیرفتن دعوت رستم و نیامدن اسفندیار سر سفره رستم :
چو هنگام نان خوردن اندر گذشت / ز مغز دلیر آب برترگذشت -
بخندید و گفت ای برادر تو خوان / بیارای و آزادگان را بخوان -
*بدو گفت کار من اندر گذشت / هم از تارکم آب برتر گذشت -
*
داراب:
سپه را ز کوشش سخن در گذشت /ز تارک، دَم ِ آب، برتر گذشت -
*
که گر آب دریا بخواهد رسید / درو قطره باران نیاید پدید -
بهادر امیرعضدی