برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

« سزاریَن یا رستم زاد »، در شاهنامه فردوسی

و.ک(270)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

*** 

« سزاریَن یا رستم زاد »، در شاهنامه فردوسی.

*** 

چنین تا گه زادن آمد فراز / به خواب و به آرام بودش نیاز  - 

چنان بد که یک روز ازو رفت هوش / از ایوان دستان برآمد خروش -

به بالین رودابه شد زال زر / پر از آب رخسار و خسته جگر -

همان پر سیمرغش آمد به یاد / بخندید و سیندخت را مژده داد -

یکی مجمر آورد و آتش فروخت / وزآن پر سیمرغ لختی بسوخت -

هم اندر زمان تیره گون شد هوا / پدید آمد آن مرغ فرمان روا -

چنین گفت با زال کین غم چراست / به چشم هژبر اندرون نم چراست -

کزین سرو سیمین بر ماه‌روی / یکی نره شیر آید و نامجوی -

نیاید به گیتی ز راه زهش / به فرمان دادار نیکی دهش -

بیاور یکی خنجر آبگون / یکی مرد بینادل پرفسون -

نخستین به می ماه را مست کن / ز دل بیم و اندیشه را پست کن -

بکافد تهیگاه سرو سهی / نباشد مر او را ز درد آگهی -

وزو بچهٔ شیر بیرون کشد / همه پهلوی ماه در خون کشد -

وز آن پس بدوز آن کجا کرد چاک / ز دل دور کن ترس و تیمار و باک -

گیاهی که گویمت با شیر و مشک / بکوب و بکن هر سه در سایه خشک -

بساو و برآلای بر خستگیش / ببینی همان روز پیوستگیش -

بدو مال ازان پس یکی پر من / خجسته بود سایهٔ فر من -

بگفت و یکی پر ز بازو بکند / فگند و به پرواز بر شد بلند -

بیامد یکی موبدی چرب دست / مر آن ماه رخ را به می کرد مست -

بکافید بی‌رنج پهلوی ماه / بتابید مر بچه را سر ز راه -

چنان بی‌گزندش برون آورید / که کس در جهان این شگفتی ندید -

همان دردگاهش فرو دوختند / به داور همه درد بسپوختند -

بخندید ازان بچه سرو سهی / بدید اندرو فر شاهنشهی -

برُستم بگفتا غم آمد بسر / نهادند رستمش نام پسر -

......................................................................

پ ن:

بِرَستم، رهیدهم، رها شدم، فارغ شدم ازین درد جانکاه. 

بِرُستم، شکُفتم، شکُفته شدم، رویاندم، نو زادم، نوزادم را حیات بخشیدم.


بهادر امیرعضدی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد