و.ک(266)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
« شاهد »، در شاهنامه فردوسی.
***
" شاهد " در نخجیرگاه رستم:
یکی نره گوری زده بر درخت / نهاده بر خویش کوپال و رخت
یکی جام می پر می به دست دگر / پرستنده بر پای پیشش پسر -
" شاهد " در دیدار رستم و اسفندیار:
بیاورد یک جام می میگسار/که کشتی بکردی بروبر گذار-
به یاد شهنشاه رستم بخورد/برآورد ازان چشمهٔ زرد گرد-
همان جام را کودک میگسار/بیاورد پر بادهٔ شاهوار-
چنین گفت پس با پشوتن به راز/که بر می نیاید به آبت نیاز-
" شاهد " در بزم رستم و شاه سمنگان:
"گسارندهٔ باده" آورد ساز/سیه چشم و گلرخ بتان طراز-
نشستند با رودسازان به هم/بدان تا تهمتن نباشد دژم-
چو شد مست و هنگام خواب آمدش/همی از نشستن شتاب آمدش-
بهادر امیرعضدی