برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
آیین ها در شاهنامه ی فردوسی - ۱۱ - آیین برهمن - ۱ - اسکندر و برهمن
***
اسکندر،
وزان جایگه لشکر اندر کشید / دمان تا به شهر برهمن رسید -
برهمن چو آگه شد از کار شاه / که آورد زان روی لشکر به راه -
پرستنده مرد اندر آمد ز کوه / شدند اندران آگهی همگروه -
برهمن :
چه داری بدین مرز بی ارز رای / نشست پرستندگان خدای -
برهمن: اگر برای خواسته و مال آمده ای چیزی نمی یابی . تنها خرد و دانش و شکیبایی اینجا خواهی یافت:
برِ ما شکیبایی و دانش است / ز دانش روانها پر از رامش است -
شکیبایی از ما نشاید ستد / نه کس را ز دانش رسد نیز بد -