و.ک(255)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
لقب های سام نریمان ، سام یک زخم - سام سوار
***
سام یک زخم:
یکی تیر الماس پیکان خدنگ / به چرخ اندرون راندم بی درنگ -
چو شد دوخته یک کران از دهانش / بماند از شگفتی به بیرون زبانش -
هم اندر زمان دیگری همچنان / زدم بر دهانش بپیچید ازان -
سه دیگر زدم بر میان زفرش* / برآمد همی جوی خون از جگرش -
چو تنگ اندر آورد با من زمین / بر آهختم این گاوسر گرز کین -
به نیروی یزدان گیهان خدای / بر انگیختم پیلتن را ز جای -
زدم بر سرش گرزه ی گاوچهر / برو کوه بارید گفتی سپهر -
شکستم سرش چون تن ژنده پیل / فرو ریخت زو زهر چون رود نیل -
به زخمی چنان شد که دیگر نخاست / ز مغزش زمین گشت با کوه راست -
کف رود پر خون و زرداب شد / زمین جای آرامش و خواب شد -
همه کوهساران پر از مرد و زن / همی آفرین خواندندی به من -
جهانی بران جنگ نظاره بود / که آن اژدها زشت پتیاره بود -
(مرا سام یک زخم ازان خواندند / جهان زر و گوهر بر افشاندند) -
*
سام یک زخم:
چو برخاست زان لشکر گشن گرد/رخ نامداران ما گشت زرد-
من این گرز یک زخم برداشتم/سپه را هم آنجای بگذاشتم-
خروشی خروشیدم از پشت زین/که چون آسیا شد بریشان زمین-
سام سوار:
بفرمود تا نوذر نامدار / شود تازیان پیش « سام سوار » -
*
فرود آمد از تخت « سام سوار » / به پرده در آمد سوی نوبهار -
...........................
پ ن:
* زفر، زَفَر، دهن، دهان،
بهادر امیرعضدی