برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

لقب های سام نریمان، سام یک زخم - سام سوار

و.ک(255)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

*** 

لقب های سام نریمان ، سام یک زخم - سام سوار

***

سام یک زخم:

یکی تیر الماس پیکان خدنگ / به چرخ اندرون راندم بی درنگ -

چو شد دوخته یک کران از دهانش / بماند از شگفتی به بیرون زبانش -
هم اندر زمان دیگری همچنان / زدم بر دهانش بپیچید ازان -
سه دیگر زدم بر میان زفرش* / برآمد همی جوی خون از جگرش -
چو تنگ اندر آورد با من زمین / بر آهختم این گاوسر گرز کین -
به نیروی یزدان گیهان خدای / بر انگیختم پیلتن را ز جای -
زدم بر سرش گرزه ی گاوچهر / برو کوه بارید گفتی سپهر -
شکستم سرش چون تن ژنده پیل / فرو ریخت زو زهر چون رود نیل -
به زخمی چنان شد که دیگر نخاست / ز مغزش زمین گشت با کوه راست -
کف رود پر خون و زرداب شد / زمین جای آرامش و خواب شد -
همه کوهساران پر از مرد و زن / همی آفرین خواندندی به من -
جهانی بران جنگ نظاره بود / که آن اژدها زشت پتیاره بود -
(مرا سام یک زخم ازان خواندند / جهان زر و گوهر بر افشاندند) -

*

سام یک زخم:

چو برخاست زان لشکر گشن گرد/رخ نامداران ما گشت زرد-
من این گرز یک زخم برداشتم/سپه را هم آنجای بگذاشتم-
خروشی خروشیدم از پشت زین/که چون آسیا شد بریشان زمین-

سام سوار:

بفرمود تا نوذر نامدار / شود تازیان پیش « سام سوار »  -

*

فرود آمد از تخت « سام سوار » / به پرده در آمد سوی نوبهار  -

...........................

پ ن:

*  زفر، زَفَر، دهن، دهان، 

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد