برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
پیوند عاطفی انسان و اسب، در شاهنامه - 3
***
پیوند عاطفی رستم و رخش، اسب وفادارش:
چو رستم بدید آنک خاقان چه کرد / بیاراست در قلب جای نبرد -
چنین گفت رستم که گردان سپهر / ببینیم تا بر که گردد بمهر -
چگونه بود بخشش آسمان / کرا زین بزرگان سرآید زمان -
تهمتن، در سرآغاز نبرد هماون، بخاطر خستگی رخش، یک روز حمله را به تعویق می اندازد:
"درنگی نبودم براه اندکی / دو منزل همی کرد رخشم یکی" -
کنون سم این بارگی کوفتست / ز راه دراز اندر آشوفتست -
نیارم برو کرد نیرو بسی / شدن جنگ جویان به پیش کسی -
یک امروز در جنگ یاری کنید / برین دشمنان کامگاری کنید -
که گردان سپهر جهان یار ماست / مه و مهر گردون نگهدار ماست -
بفرمود تا طوس بربست کوس / بیاراست لشکر چو چشم خروس -