برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

کسرا انوشیروان و سیستم حمایتی و"سوبسیدِ" کشت و زرعِ کشاورزان

و.ک(238)

برگزیده های از شاهنامه

***

کسرا انوشیروان و سیستم حمایتی و"سوبسیدِ" کشت و زرعِ کشاورزان : 

چو این نامه آرند نزد شما / که فرخنده باد اورمزد شما -

 کسی کو برین یک درم بگذرد / ببیداد بر یک نفس بشمرد -

 به یزدان که او داد دیهیم و فر / که من خود میانش ببرم به ار - 

برین نیز بادافره ی کردگار / نباید که چشم بد آید به کار - 

همین نامه و رسم بنهید پیش / مگردید ازین فرخ آیین خویش - 

به هر چار ماهی یکی بهر ازین / بخواهید با داد و با آفرین -

 به جایی که باشد زیان ملخ / وگر تف خورشید تابد به شخ - 

دگر تفِ بادِ سپهرِ بلند / بدان کشتمندان رساند گزند -

 همان گر نبارد به نوروز نم / ز خشکی شود دشت خرم دژم - 

مخواهید باژ اندران بوم و رست / که ابر بهاران به باران نشست -

 ز تخم پراگنده و مزد رنج / ببخشید کارندگان را ز گنج -

 زمینی که آن را خداوند نیست / به مرد و ورا خویش و پیوند نیست –


بهادر امیرعضدی

نظری به دیدگاه مطرحِ زن و فرزندِ دختر از قدیم - (بخش ششم)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

*** 

 نظری به دیدگاه مطرحِ زن و فرزندِ دختر از قدیم، که رّد و رگه اش تا امروز و امروزی ها نیز تداوم دارد. -  (بخش ششم)

*** 

در آخر جا دارد، دیدگاه فطری و ذاتی حکیم طوس، و حرف نهاییِ دلش، از لا به لای بیت ها و شیوه ی "پردازشِ شخصیت های زنِ شاهنامه" اش، از زاویه ای دیگر و فارغ از این "تک گویی ها"، با کمک گرفتن ازمتن و بطنِ خودِ شاهنامه مورد ارزیابی و مبنای داوری مان قرار گیرد.

***

به درستی که بشر دوستی ومناعت طبعِ فردوسی را هیچ چیز دیگری به اندازۀ ایجاد تمثالِ زن های شاهنامه ، محک نمی زند . زنانی که در عین لطافت زنانه ، قهرمانند و در عین قهرمانی از حیث ظرافت و لطافت نیز کاملند . مانند : رودابهِ گرد ، تهمینهِ صبور ، گرد آفریدِ جسور ، منیژۀ دلربا ، ، سیندختِ سیاستمدار ، فرنگیسِ اشرافی ، جریرهِ وفادار ، کتایونِ دریا دل و البته "استثناء ی سودابۀ خدعه ساز" (*) و ... که هرکدام به بهترین وکاملترین شکلِ ممکن، ایفاگر نقش یا نقش های مادر، همسر ، یار، پناه ، یاورِ "مردان"ِ شاهنامه هستند. و گاهی هویت شخصی ( انسانی ) آنان، قامت رسای مردانۀ دلاورانی مانند رستم ، اسفندیار ، زال ، مهراب ، سیاووش ، جمشید ، بیژن و ... را در سایه قرار می دهند . فردوسی با چه ظرافت و جوانمردیِ حماسیِ پایداری ، پاسدار حریم و حرمتِ جایگاهِ زن باقی می ماند  و پاکدامنی و نجابتِ زنان قهرمان و مردانِ بزرگ و پهلوانِ داستان هایش را می آراید و به رخ میکشد . مانند : لحظۀ دیدار دو دلدادۀ بی تاب ( زال و رودابه ) - آمدن تهمینۀ دلباخته ، شب هنگام به بالین رستم - مواجهۀ سهراب با گردآفرید ، هنگامی که در کمند سهراب گرفتاراست - تمنای بی قرارِ سودابه و روح پاک و وفادارِ سیاووش . 

..........      

پ ن:

(*) – سودابه ی خدعه ساز، را اگر به نمایندگی از "زن" شاهنامه جایگاه دهیم، همان قدر به خطا رفته ایم که مثلن، گرگین میلاد یا گرسیوز، شغاد، ضحاک و ... را نماد "مَردِ" شاهنامه پایگاه داده باشیم.

اتفاقن بروز این تخم لَق که "همه ی زنان یا مردان، خوبند"، و یا، "همه ی زنان یا مردان، بَدَ ند"، نشانگر اینست که به رویا و تخیّلی مالیخولیایی دچار شده ایم و از حقیقت فاصله گرفته ایم.

بهادر امیرعضدی

نظری به دیدگاه مطرحِ زن و فرزندِ دختر از قدیم - (بخش پنجم)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

*** 

 نظری به دیدگاه مطرحِ زن و فرزندِ دختر از قدیم، که رّد و رگه اش تا امروز و امروزی ها نیز تداوم دارد. (بخش پنجم)

*** 

زن از دید سیاوش:

چه آموزم اندر شبستان شاه / « بدانش زنان کی نمایند راه » - 

*** 

زن از دید فردوسی - سودابه "زنِ بد کنش":

به گیتی به جز پارسا زن مجوی / « زنِ بد کنش، خواری آرد به روی » –

 « زن و اژدها هر دو در خاک به / جهان پاک زین هر دو ناپاک به » -

*** 

دختر داشتن - گلایه ی مهراب کابلی.

مهراب کابلی به سیندخت، در باب رودابه:

مرا گفت چون اختر آمد پدید / « ببایستش اندر زمان سر برید » -  

نکشتم بگشتم ز راه نیا/کنون ساخت بر من چنین کیمیا-

*** 

زن از دید فردوسی:

یکی دختری بود پوران به نام / «چو زن شاه شد کارها گشت خام» - 

سرحد داری و سلطنت، کاری ست "مردانه"

*** 

واقعیتِ موجود اینست که مسیرِ تاریخیِ طی شده ی زنان، چندان هم هموار نبوده و "امروز هم  نیست". کوبیدن و هموار کردن این ناهمواری ها صد البته همت، "پایمردی" و تلاشی نفس گیر را می طلبد.


دختر داشتن از دید قیصر، پدر کتایون.

قیصر، گله مند از داشتن دختر، این سنت شکنی کتایون(برگزیدن گشتاسب به همسری) را خوش نمی آید:

بَد، آنست کو را ندانیم کیست / تو گویی همه فره ایزدیست -
چنین داد پاسخ که دختر مباد / که از پرده عیب آورد بر نژاد -
اگر من سپارم بدو دخترم / به ننگ اندرون پست گردد سرم -
هم او را و آنرا که او برگزید / به کاخ اندرون سر بباید برید -


بهادر امیرعضدی

نظری به دیدگاه مطرحِ زن و فرزندِ دختر از قدیم - (بخش چهارم)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

*** 

نظری به دیدگاه مطرحِ زن و فرزندِ دختر از قدیم -  (بخش چهارم)

***

 نظری به دیدگاه مطرحِ زن و فرزندِ دختر از قدیم، که رّد و رگه اش تا امروز و امروزی ها نیز تداوم دارد. 

*** 

زبانِ زنان - بیژن به منیژه :

 بگویم سراسر تو را داستان / چو باشی به سوگند همداستان –

 که گر لب بدوزی ز بهر گزند / " زنان را زبان کم بماند ببند "  - 

*** 

زن از دید اردشیر ساسان:

دگر بشکنی گردن آز را / « نگویی به پیش زنان راز را » - 

*** 

واقعیتِ موجود اینست که مسیرِ تاریخیِ طی شده ی زنان، چندان هم هموار نبوده و "امروز هم  نیست". کوبیدن و هموار کردن این ناهمواری ها صد البته همت، "پایمردی" و تلاشی نفس گیر را می طلبد.


بهادر امیرعضدی

نظری به دیدگاه مطرحِ زن و فرزندِ دختر از قدیم - (بخش سوم)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

*** 

 نظری به دیدگاه مطرحِ زن و فرزندِ دختر از قدیم، که رّد و رگه اش تا امروز و امروزی ها نیز تداوم دارد. -  (بخش سوم)

*** 

زن از دید سپینود:

بهین زنان جهان آن بود / « کزو شوی همواره خندان بود » - 

*** 

زن از دید انوشیروان:

بپرسید، کآهو کدامست زشت / که از ارج دورست و دور از بهشت –

 چنین داد پاسخ، که « زن را که شرم / نباشد به گیتی، نه آواز نرم » –

 ز مردان، بتر، آنک « نادان بود » / همه زندگانی به زندان بود - 

*** 

زن (سودابه)، از دید رستم.

رستم به کیکاووس:

ترا مهر سودابه و بدخوی/ز سر برگرفت افسر خسروی-

کنون آشکارا ببینی همی/که بر موج دریا نشینی همی-

از اندیشهٔ خرد و شاه سترگ/بیامد به ما بر زیانی بزرگ-

کسی کو بود مهتر انجمن / « کفن بهتر او را ز فرمان زن » -

 « سیاوش به گفتارِ زن شد به باد » / خجسته زنی کاو ز مادر نزاد  - 

*** 

واقعیتِ موجود اینست که مسیرِ تاریخیِ طی شده ی زنان، چندان هم هموار نبوده و "امروز هم  نیست". کوبیدن و هموار کردن این ناهمواری ها صد البته همت، "پایمردی" و تلاشی نفس گیر را می طلبد.


بهادر امیرعضدی