برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

جاهایی که اسکندر پی شگفتی ها گشت -بخش ۲ - حبشه

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
جاهایی که اسکندر پی شگفتی ها گشت -بخش ۲ - حبشه
***

وزان جایگه رفت خورشید فش/بیامد دمان تا زمین حبش -
ز مردم زمین بود چون پر زاغ/سیه گشته و چشم ها چون چراغ -
تناور یکی لشکری زورمند/برهنه تن و پوست و بالا بلند -

چو از دور دیدند گرد سپاه/خروشی برآمد ز ابر سیاه-
سپاه انجمن شد هزاران هزار/وران تیره شد دیدهی شهریار-
به سوی سکندر نهادند سر/بکشتند بسیار پرخاشخر -
به جای سنان استخوان داشتند/همی بر تن مرد بگذاشتند -

به لشکر بفرمود پس شهریار/که برداشتند آلت کارزار-
برهنه به جنگ اندر آمد حبش/غمی گشت زان لشکر شیرفش-
بکشتند زیشان فزون از شمار/بپیچید دیگر سر از کارزار-
ز خون ریختن گشت روی زمین/سراسر به کردار دریای چین-
چو از خون در و دشت آلوده شد/ز کشته به هر جای بر توده شد-
چو بر توده خاشاکها برزدند/بفرمود تا آتش اندر زدند-

چو شب گشت بشنید آواز گرگ/سکندر بپوشید خفتان و ترگ-
یکی پیش رو بود مهتر ز پیل/به سر بر سرو داشت همرنگ نیل-
ازین نامداران فراوان بکشت/بسی حمله بردند و ننمود پشت-
بکشتند فرجام کارش به تیر/یکی آهنین کوه بد پیل گیر-
وزان جایگه تیز لشکر براند/بسی نام دادار گیهان بخواند-

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد