برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

دیو های شاهنامه - ۲ - دیو سپید

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
دیو سپید
***
دیو سپید، از دیوان مازندران، دیو سپید، با جادو، شبی با باریدن سنگ و خشت از ابری تیره و تار، سپاه کیکاووس را پراکند و سوی چشمان کیکاووس و همراهانش را گرفت. 
  رستم بعد از کشتن دیو سپید، خون دل و مغزش را به سان اشک در چشمان کیکاووس و ملازمانش، گیو، فریبرز، گودرز، طوس، رهام، گرگین، فرهاد  و ... چکاند و همگی بینا شدند:

 پزشکان به درمانش کردند امید/به خون دل و مغز دیو سپید-
چنین گفت فرزانه مردی پزشک/که چون خون اورا بسان سرشک-
چکانی سه قطره به چشم اندرون/شود تیرگی پاک با خون برون-

 کشته بدست رستم:
بزد دست و برداشتش نره شیر/به گردن برآورد و افگند زیر-
فرو برد خنجر دلش بردرید/جگرش از تن تیره بیرون کشید-

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد