برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
(70) - مترادف ِ اصطلاح ِ "شکم گرسنه، دین و ایمون نداره"، در شاهنامه ی فردوسی:
چو بدخو شود مرد درویش خوار/همی بیند آن از بد روزگار-
همه ساله بیکار و نالان ز بخت/نه رای و نه دانش نه زیبای تخت-
وگر بازگیرند ازو خواسته/شود جان و مغز و دلش کاسته-
به بی چیزی و بدخویی یازد اوی/ندارد خرد گردن افرازد اوی-
نه چیز و نه دانش نه رای و هنر/نه دین و نه خشنودی دادگر-
بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
سخنرانی آغازین ِ فرخ زاد بر تخت شاهی
***
شاهان ایران، هنگام بر تخت شاهی نشستن، اساسنامه، مانیفست، برنامه و استراتژی سرحد داری خود را، با اعتماد به نفسی راستین، در قالب سخنرانی یا "خطابه" و نه "خطبه ی جلوس"* در میان می نهند و منتظر تایید نمی مانند.
***
چو برتخت بنشست و کرد آفرین / ز نیکی دهش بر جهان آفرین -
منم گفت فرزند شاهنشهان / نخواهم جز از ایمنی در جهان -
ز گیتی هرآنکس که جوید گزند / چو من شاه باشم نگردد بلند -
هر آنکس که جوید به دل راستی / نیارد به کار اندرون کاستی -
بدارمش چون جان پاک ارجمند / نجویم ابر بیگزندان گزند -
................................................................................
پ ن :
* "خطبه ی جلوس"، در عهد سلطان های صفوی، عالمان، شاعران، ادیبان و یا ... "خطبه ی جلوس" را برای تایید شاه میخواندند.
* فرخ زاد، جانشین آذر میدخت:
ز جهرم فرخ زاد را خواندند / بران تخت شاهیش بنشاندند -
چو یک ماه بگذشت بر تخت اوی / به خاک اندر آمد سر و بخت اوی -
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
سخنرانی آغازین ِ آذرم دخت ِ خسرو پرویز بر تخت شاهی
***
شاهان ایران، هنگام بر تخت شاهی نشستن، اساسنامه، مانیفست، برنامه و استراتژی سرحد داری خود را، با اعتماد به نفسی راستین، در قالب سخنرانی یا "خطابه" و نه "خطبه ی جلوس"* در میان می نهند و منتظر تایید نمی مانند.
***
یکی دخت دیگر بد آزرم نام / ز تاج بزرگان رسیده به کام -
بیامد به تخت کیان برنشست / گرفت این جهان جهان رابه دست -
نخستین چنین گفت کای بخردان / جهان گشته و کار کرده ردان -
همه کار بر داد و آیین کنیم / کزین پس همه خشت بالین کنیم -
هر آنکس که باشد مرا دوستدار / چنانم مر او را چو پروردگار -
کس کو ز پیمان من بگذرد / بپیچید ز آیین و راه خرد -
به خواری تنش را برآرم بدار / ز دهقان و تازی و رومی شمار -
............................................................................
پ ن:
* "خطبه ی جلوس"، در عهد سلطان های صفوی، عالمان، شاعران، ادیبان و یا ... "خطبه ی جلوس" را برای تایید شاه میخواندند.
* آذرم دخت ِ خسرو پرویز، دختر خسرو پرویز، خواهر و جانشین پوراندخت ، چهار ماه شاه ایران بود -
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
سخنرانی آغازین ِ پوراندخت ِ خسرو پرویز بر تخت شاهی
***
شاهان ایران، هنگام بر تخت شاهی نشستن، اساسنامه، مانیفست، برنامه و استراتژی سرحد داری خود را، با اعتماد به نفسی راستین، در قالب سخنرانی یا "خطابه" و نه "خطبه ی جلوس"* در میان می نهند و منتظر تایید نمی مانند.
***
بران تخت شاهیش بنشاندند / بزرگان برو گوهر افشاندند -
چنین گفت پس دخت پوران که من / نخواهم پراگندن انجمن -
کسی راکه درویش باشد ز گنج / توانگر کنم تانماند به رنج -
مبادا ز گیتی کسی مستمند / که از درد او بر من آید گزند -
ز کشور کنم دور بدخواه را / بر آیین شاهان کنم گاه را -
.......................................................................
* "خطبه ی جلوس"، در عهد سلطان های صفوی، عالمان، شاعران، ادیبان و یا ... "خطبه ی جلوس" را برای تایید شاه میخواندند.
پوراندخت ِ خسرو پرویز، دختر خسرو پرویز و خواهر آزرمیدخت - نوزده ماه شاه ایران بود.
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
سخنرانی آغازین ِ اردشیر ِ شیرویه بر تخت شاهی
***
شاهان ایران، هنگام بر تخت شاهی نشستن، اساسنامه، مانیفست، برنامه و استراتژی سرحد داری خود را، با اعتماد به نفسی راستین، در قالب سخنرانی یا "خطابه" و نه "خطبه ی جلوس"* در میان می نهند و منتظر تایید نمی مانند.
***
چو بنشست بر تخت شاه اردشیر / از ایران برفتند برنا و پیر -
بسی نامداران گشته کهن / بدان تا چگونه سرآید سخن -
زبان بر گشاد اردشیر جوان / چنین گفت کای کار دیده گوان -
هر آنکس که بر گاه شاهی نشست / گشاده زبان باد و یزدان پرست -
بر آیین شاهان پیشین رویم / همان از پس فره و دین رویم -
ز یزدان نیکی دهش یاد باد / همه کار و کردار ما داد باد -
پرستندگان را همه بر کشیم / ستمگارگان را به خون درکشیم -
...............................................................................
* "خطبه ی جلوس"، در عهد سلطان های صفوی، عالمان، شاعران، ادیبان و یا ... "خطبه ی جلوس" را برای تایید شاه میخواندند.
* اردشیر ِ شیرویه، پسر شیرویه ی خسرو پرویز.