برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

مراسم چهلمین روز ِ در گذشت، در شاهنامه ی فردوسی

و.ک(146)

بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***
مراسم چهلمین روز ِ در گذشت، در شاهنامه ی فردوسی
***

کیخسرو، چهل روز در سوگ کیکاووس می نشیند:

 جهاندار کیخسرو آمد بگاه/نشست از بر زیرگه با سپاه-

 از ایرانیان هرک بد نامجوی/پیاده برفتند بی‌رنگ و بوی-
همه جامه‌هاشان کبود و سیاه/دو هفته ببودند با سوگ شاه-

 چهل روز سوگ نیا داشت شاه/ز شادی شده دور وز تاج و گاه-
 پس آنگه نشست از بر تخت عاج/بسر برنهاد آن دل‌افروز تاج-


زمانی که اورمزد نرسی* می میرد، چهل روز در سوگ او می نشینند:
چنین بود تا بود چرخ روان / توانا به هر کار و ما ناتوان -
چهل روز سوکش همی داشتند / سر گاه او خوار بگذاشتند -

به چندین زمان تخت بیکار بود / سر مهتران پر ز تیمار بود -


بهرام ِ بهرام نیز چهل روز در سوگ پدرش، بهرام می نشیند:
چو بهرام در سوک بهرامشاه/چهل روز ننهاد بر سر کلاه-
برفتند گردان بسیار هوش/پر از درد با ناله و با خروش-
نشستند با او به سوک و به درد/دو رخ زرد و لبها شده لاژورد-


بهرام اورمزد شاپور در سوگ پدرش:
جهاندار برزد یکی باد سرد/پس آن لعل رخسارگان کرد زرد-
چو رنگین رخ تاجور تیره شد/ازان درد بهرام دل خیره شد-
چهل روز بد سوکوار و نژند/پر از گرد و بیکار تخت بلند-


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد