برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (57) - پند پیلسم ِ ویسه و سپاهیان تورانی، به افراسیاب
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستا۰ن هایش و گاه از زبان ِ دل ِ شخصیت های شاهنامه اش، لب به سخن می گشاید.
***
پند پیلسم ویسه درباره ی کشتن سیاوش به افراسیاب:
چنین گفت مر شاه را پیلسم/که این شاخ را بار دردست و غم-
ز دانا شنیدم یکی داستان/خرد شد بران نیز همداستان-
که آهسته دل کم پشیمان شود/هم آشفته را هوش درمان شود-
شتاب و بدی کار آهرمنست/پشیمانی جان و رنج تنست-
سری را که باشی بدو پادشا/به تیزی بریدن نبینم روا-
و
بفرمای بند و تو تندی مکن/که تندی پشیمانی آرد به بن-
***
پند سپاهیان تورانی درباره ی کشتن سیاوش به افراسیاب:
سری را کجا تاج باشد کلاه/نشاید برید ای خردمند شاه-
به هنگام شادی درختی مکار/که زهر آورد بار او روزگار-
بهادر امیرعضدی