و.ک(115)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پیلسم ویسه، گرد تورانی، غمگسار مرگ سیاوش:
همی شد پس پشت او پیلسم/دو دیده پر از خون و دل پر ز غم-
سیاوش بدو گفت پدرود باش/زمین تار و تو جاودان پود باش-
درودی ز من سوی پیران رسان/بگویش که گیتی دگر شد بسان-
به پیران نه زینگونه بودم امید/همی پند او باد بد من چو بید-
مرا گفته بود او که با صد هزار/زرهدار و بر گستوانور سوار-
چو برگرددت روز یار توام/به گاه چرا مرغزار توام-
کنون پیش گرسیوز اندر دوان/پیاده چنین خوار و تیرهروان-
نبینم همی یار با خود کسی/که بخروشدی زار بر من بسی-
بهادر امیرعضدی