برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین، در شاهنامه 6
***
شاهنامه، تنها ویترین گیر و دار و کُشت و کُشتار که به نوعی از ملزومات کشور گشایی و سرحد داری حکومتگرانست، نیست. رنگین کمانی از بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین نیز هست، که در جای جای شاهنامه و به وفور دیده می شوند.
***
هدیه و نثار خورشید:
چو خورشید برزد سر از کوهسار / بگسترد یاقوت بر جویبار -
جلوه گری خورشید:
چو خورشید پیدا شد از پشت زاغ / برآمد به کردار زرین چراغ -
چو خورشید تابنده بفراخت تاج / زمین شد به کردار دریای عاج -
چو خورشید زان چادر قیرگون / غمی شد بدرید و آمد برون -
چو خورشید تابنده بنمود تاج / بگسترد کافور بر تخت عاج -
سرخنای سحر، (شبگیر):
ز شبگیر تا گشت خورشید لعل / زمین پر ز خون بود در زیر نعل -
وصف ِ شیوای سرخنای غروب:
ز شبگیر تا گشت خورشید لعل / "زمین پر زخون بود" در زیر نعل -
*
سپیده چو از کوه سر بر کشید / شب آن چادر شعر در سر کشید -
*
چو خورشید تابان نهان کرد روی / همی "رفت خون در پس پشت اوی" -
بهادر امیرعضدی