برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین، در شاهنامه 6


برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***

بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین، در شاهنامه 6

***

شاهنامه، تنها ویترین گیر و دار و کُشت و کُشتار که به نوعی از ملزومات کشور گشایی و سرحد داری حکومتگرانست، نیست. رنگین کمانی از بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین نیز هست، که در جای جای شاهنامه و به وفور دیده می شوند.
 ***
هدیه و نثار خورشید:

 چو خورشید برزد سر از کوهسار / بگسترد یاقوت بر جویبار -

 جلوه گری خورشید:
چو خورشید پیدا شد از پشت زاغ / برآمد به کردار زرین چراغ -
 چو خورشید تابنده بفراخت تاج / زمین شد به کردار دریای عاج -
 چو خورشید زان چادر قیرگون / غمی شد بدرید و آمد برون -
 چو خورشید تابنده بنمود تاج / بگسترد کافور بر تخت عاج -

 سرخنای سحر، (شبگیر):
 ز شبگیر تا گشت خورشید لعل / زمین پر ز خون بود در زیر نعل -

 وصف ِ شیوای سرخنای غروب:
ز شبگیر تا گشت خورشید لعل / "زمین پر زخون بود" در زیر نعل -
*
سپیده چو از کوه سر بر کشید / شب آن چادر شعر در سر کشید -
*

چو خورشید تابان نهان کرد روی / همی "رفت خون در پس پشت اوی" -


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد