بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
"صنعت ِ ادبی ِ ایجاز" در شاهنامه - ۸
***
نبوغِ اعجاب انگیز، در ناب گویی فردوسی:
تهمتن ببردش به زابلستان/نشستنگهش ساخت در گلستان-
سواری و تیر و کمان و کمند/عنان و رکیب و چه و چون و چند-
سواری و تیر و کمان و کمند/عنان و رکیب و چه و چون و چند-
نشستنگه مجلس و میگسار/همان باز و شاهین و کار شکار-
ز داد و ز بیداد و تخت و کلاه/سخن گفتن ززم و راندن سپاه-
هنرها بیاموختش سر به سر/بسی رنج برداشت و آمد به بر-
برنجید و گسترد و خورد و سپرد/برفت و به جز نام نیکی نبرد-
بیفتاد و برخاست و برگشت از اوی/بسوی گله تیز بنهاد روی-
بهادر امیرعضدی