برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
آرایش نظامی، در جنگ های بزرگ ِ شاهنامه - بخش نهم
***
صف آرایی سپاه کیقباد:
قباد از بزرگان سخن بشنوید/پس افراسیاب و سپه را بدید-
بپوشید رستم سلیح نبرد/چو پیل ژیان شد که برخاست گرد-
رده بر کشیدند ایرانیان/ببستند خون ریختن را میان-
به یک دست مهراب کابل خدای/دگر دست گژدهم جنگی به پای-
به قلب اندرون قارن رزم زن/ابا گرد کشواد لشگر شکن-
پس پشت شان زال با کیقباد/به یک دست آتش به یک دست باد-
به پیش اندرون کاویانی درفش/جهان زو شده سرخ و زرد و بنفش-
آرایش نظامی سپاه منوچهر رو در روی سپاه افراسیاب:
سراپردهٔ شاه بیرون زدند/ز تمیشه لشکر بهامون زدند-
سپهدار چون قارن کینه دار/سواران جنگی چو سیصدهزار-
همه نامداران جوشن وران/برفتند با گرزهای گران-
دلیران یکایک چو شیر ژیان/همه بسته بر کین ایرج میان-
به پیش اندرون کاویانی درفش/به چنگ اندرون تیغهای بنفش-
منوچهر با قارن پیلتن/برون آمد از بیشهٔ نارون-
بیامد به پیش سپه برگذشت/بیاراست لشکر بران پهن دشت-
چپ لشکرش را بگرشاسپ داد/ابر میمنه سام یل با قباد-
رده بر کشیده ز هر سو سپاه/منوچهر با سرو در قلب گاه-
همی تافت چون مه میان گروه/نبود ایچ پیدا ز افراز کوه-
سپه کش چو قارن مبارز چو سام/سپه برکشیده حسام از نیام-
طلایه به پیش اندرون چون قباد/کمین ور چو گرد تلیمان نژاد-
یکی لشکر آراسته چون عروس/به شیران جنگی و آوای کوس-
به تور و به سلم آگهی تاختند/که ایرانیان جنگ را ساختند-
بهادر امیرعضدی