برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
(153) - مترادف اصطلاحِ "یکی شدن" به مفهوم به هم پیوستن، یگانه شدن، هماهنگ و همگون شدن، در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
اصطلاح یکی شدن، در شاهنامه فردوسی.
***
چنان شد که گشتاسپ با کدخدای/یکی شد به خورد و به آرام و رای-
و
اگر سال صد بود اگر بیست و پنج/یکی شد چو یاد آید از روز رنج-
و
یکی شد بر شاه مازندران/بگفت آنچ دید از کران تا کران-
و
ابا هر سواری ز ایران سپاه/ز توران یکی شد ورا رزم خواه-
و
زن و مرد ازان پس یکی شد به رای/پرستار و مزدور با کدخدای-
بهادر امیرعضدی