برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

جبر در شاهنامه - فردوسی، جبراندیش ِ اختیار گزین - (2) - نماد ِ جبر، در قامت ِ چرخ.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
 ***

جبر در شاهنامه - فردوسی، جبراندیش ِ اختیار گزین - (2) -  نماد ِ جبر، در قامت ِ چرخ.

***

جبر و جبر اندیشی، در قامت ِ  چرخ، سرنوشت، دهر، قضا، قَدَر، آفرینش، اختر، آسمان، روزگار، سپهر، جهان، سرای سپنج، گیتی و گنبد تیزگرد، جا به جا در شاهنامه، خود می نمایانند. و در برابر، این جبر ِ ناشی از باور ِ حکیم طوس، اختیار گزینی حکیم نیز در هیئت و هیبت سلحشورانه ی پهلوانان شاهنامه اش به رخ کشیده می شود. آنگاه این مرگ(شکارگر انسان)، فراز و قله ی چیرگی جبر ست که مقهور و شکار ِ اختیار گزینی ِ ناشی از روحیه و باور ِ پهلوانان و یلان شاهنامه می شود. 

***

جبر در قامت ِ چرخ:

فردوسی:

الا ای برآورده چرخ بلند/چه داری به پیری مرا مستمند-

زال زر:

چو یزدان چنین راند اندر بوش/بران بود چرخ روان را روش-

کس از داد یزدان نیابد گریغ/وگر چه بپرد برآید به میغ-

 

فردوسی:
چنینست کردار چرخ بلند/به دستی کلاه و به دیگر کمند-
چو شادان نشیند کسی با کلاه/بخم کمندش رباید ز گاه-

 

خوابگزاران ِ تورانی به افراسیاب:
جهاندار گر مرغ گردد بپر/برین چرخ گردان نیابد گذر-

سیاوش:
مرا چرخ گردان اگر بی‌گناه/به دست بدان کرد خواهد تباه-
به مردی کنون زور و آهنگ نیست/که با کردگار جهان جنگ نیست-
  

یکی اندر آید دگر بگذرد/گذر نی که چرخش همی بسپرد-

و

شب و روز باشد که می بگذرد/دم چرخ بر ما همی بشمرد-

و

شما دل مدارید بس مستمند/که باید چنین بد ز چرخ بلند-

یکی را به جنگ اندر آید زمان/یکی با کلاه مهی شادمان-

و

چنینست کردار چرخ بلند/به دستی کلاه و به دیگر کمند-

چو شادان نشیند کسی با کلاه/بخم کمندش رباید ز گاه-

و

چنین است سوگند چرخ بلند/که بر بیگناهان نیاید گزند-

 و

جهاندار گربمرغ گردد بپر/برین چرخ گردان نیابد گذر-

 
بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد