برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
رد یابی دو گانه ی فر و فره ی ایزدی در شاهنامه - بخش (3) - گشتاسب و فره ی ایزدی
***
کتایون قیصر رومی، گشتاسب را می بیند:
چو از دور گشتاسپ را دید گفت/که آن خواب سر برکشید از نهفت-
چو دستور آموزگار آن بدید/هم اندر زمان پیش قیصر دوید-
که مردی گزین کرد از انجمن/به بالای سرو سهی در چمن-
به رخ چون گلستان و با یال و کفت/که هرکش ببیند بماند شگفت-
دستور قیصر به قیصر:
تو گویی(همانا، انگاری، پنداری) که او یکپارچه فره ایزدیست. یک پارچه فَرّ و بُرز ست و شکوه و شان و شوکت:
بد آنست کو را ندانیم کیست/تو گویی همه فره ایزدیست-
قیصر روم:
چنین داد پاسخ که دختر مباد/که از پرده عیب آورد بر نژاد-
اگر من سپارم بدو دخترم/به ننگ اندرون پست گردد سرم-
............................................................................
پ ن:
در باور زرتشت، فره ایزدی، ویژه ی شاهان ست و بن مایه ی "فره ی ایزدی"، بر بینان ِ باور دین بهی استوار ست و بیشتر در عهد گشتاسب و لهراسب ست که واژه ی فره ایزدی در شاهنامه به قید قلم در آمده ست.
بهادر امیرعضدی