برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی.
***
در شاهنامه، گاهی موجوداتی غیر از انسان های ناطق هم لب به سخن می گشایند - (2) - سخن گفتن تاج به سر ِ پر ز باد ِ بهرام
***
سخن گفتن تاج به سر ِ پر ز باد ِ بهرام:
چنین گفت موبد ببهرام تیز / که خون سر بیگناهان مریز-
چو خواهی که تاج تو ماند بجای / مبادی جز آهسته و پاک رای –
نگه کن که خود تاج با سر چه گفت / که با مغزت ای سر خرد باد جفت -
به گرسیوز آمد ز کار نیا / دو رخ زرد و یک دل پر از کیمیا -
کشیدندش از پیش دژخیم زار / به بند گران و به بد روزگار -
ابا روزبانان مردمکشان / چنانچون بود مردم بدنشان -
چو در پیش کیخسرو آمد بدرد / ببارید خون بر رخ لاژورد -
بهادر امیرعضدی