برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه - ۱۰

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه  - ۱۰

***

شاهنامه، تنها ویترین گیر و دار و کُشت و کُشتار که به نوعی از ملزومات کشور گشایی و سرحد داری حکومتگرانست، نیست. رنگین کمانی از بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین نیز هست، که در جای جای شاهنامه و به وفور دیده می شوند.

شاهنامه ی حکیمِ طوس، « همه خنجر و تیر و گرز وکمان / نباشد سراسر همه بی گمان » -  ( بخش دهم )

***

فرمانروایی خورشید:

 چو خورشید تابان برآورد پر / سیه زاغ پران فرو برد سر  - 

 سر تیرگی اندر آید به خواب /  چو تیغ از میان برکشد آفتاب - 

 اگر چند باشد شب دیریاز / برو تیرگی هم نماند دراز -

 شود روز چون چشمه روشن شود / جهان چون نگین بدخشان شود -

 بدانگه که خورشید بنمود تاج /  برآمد نشست از بر تخت عاج -

 چو بر زد ز دریا درفش سپید / ستاره شد از تیرگی نا امید -

 چو خورشید تیغ از میان برکشید / سپاه شب تیره شد ناپدید - 

 چو خورشید زرین سپر بر گرفت / شب تیره زو دست بر سر گرفت -

بینداخت پیراهن مشک رنگ / چو یاقوت شد مهر چهرش به رنگ - 

 چو خورشید بر زد ز گردون درفش / دم شب شد از خنجر او بنفش - 

 چوخورشید بر زد ز گردون درفش / دم شب شد از خنجر او بنفش –


بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه - ۹

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه  - ۹

***

شاهنامه، تنها ویترین گیر و دار و کُشت و کُشتار که به نوعی از ملزومات کشور گشایی و سرحد داری حکومتگرانست، نیست. رنگین کمانی از بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین نیز هست، که در جای جای شاهنامه و به وفور دیده می شوند.

شاهنامه ی حکیمِ طوس، « همه خنجر و تیر و گرز وکمان / نباشد سراسر همه بی گمان » -  ( بخش نهم )

***

مغازله ی خورشید با ماه:

چو از کوه بفروخت گیتی فروز / دو زلف شب تیره بگرفت روز -

 ازان چادر قیر بیرون کشید / بدندان لب ماه در خون کشید -


مهرورزی خورشید:

چو خورشید رخشنده شد بر سپهر / بیاراست روی زمین را به مهر -


نگار گری خورشید:

چو خورشید زد عکس برآسمان / پراگند بر لاژورد ارغوان –


بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه - ۸

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه  - ۸

***

شاهنامه، تنها ویترین گیر و دار و کُشت و کُشتار که به نوعی از ملزومات کشور گشایی و سرحد داری حکومتگرانست، نیست. رنگین کمانی از بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین نیز هست، که در جای جای شاهنامه و به وفور دیده می شوند.

شاهنامه ی حکیمِ طوس، « همه خنجر و تیر و گرز وکمان / نباشد سراسر همه بی گمان » -  ( بخش هشتم )

***

غدر خورشید:

چو خورشید با رنگ دیبای زرد / ستم کرد بر تودهٔ لاژورد –


کرشمه ی ماه:

چو باریک و خمیده شد پشت ماه / ز تاریک زلف شبان سیاه -

 بنزدیک خورشید چون شد درست / برآمد پر از آب رخ را بشست –


غلبه ی شب بر سماجت روز:

چو روز از شب آمد بکوشش ستوه / ستوهی گرفته فرو شد به کوه –


بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه - ۷

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه  - ۷

***

شاهنامه، تنها ویترین گیر و دار و کُشت و کُشتار که به نوعی از ملزومات کشور گشایی و سرحد داری حکومتگرانست، نیست. رنگین کمانی از بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین نیز هست، که در جای جای شاهنامه و به وفور دیده می شوند.

شاهنامه ی حکیمِ طوس، « همه خنجر و تیر و گرز وکمان / نباشد سراسر همه بی گمان » -  ( بخش هفتم )

***

طغیان خورشید:

چو از خنجر روز بگریخت شب / همی تاخت سوزان دل و تشنه لب –

چو افگند خور سوی بالا کمند / زبانه برآمد ز چرخ بلند  -


طنازی خورشید:

چو خورشید تابنده بنمود چهر / خرامان برآمد بخم سپهر –


غدر خورشید

چو خورشید با رنگ دیبای زرد / ستم کرد بر تودهٔ لاژورد -


غلبه ی شب بر سماجت روز:

 چو روز از شب آمد بکوشش ستوه / ستوهی گرفته فرو شد به کوه –


بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه - ۵


برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین شاهنامه  - ۵

***

شاهنامه، تنها ویترین گیر و دار و کُشت و کُشتار که به نوعی از ملزومات کشور گشایی و سرحد داری حکومتگرانست، نیست. رنگین کمانی از بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین نیز هست، که در جای جای شاهنامه و به وفور دیده می شوند.

شاهنامه ی حکیمِ طوس، « همه خنجر و تیر و گرز وکمان / نباشد سراسر همه بی گمان » -  ( بخش پنجم )

***

سرخنای غروب، (شفق):

 چو خورشید تابان نهان کرد روی / همی رفت خون در پس پشت اوی –

ز شبگیر تا گشت خورشید لعل / زمین پر ز خون بود در زیر نعل –


سرخنای سحر، (شبگیر):

 ز شبگیر تا گشت خورشید لعل / زمین پر زخون بود در زیر نعل –

سپیده چو از کوه سر بر کشید / شب آن چادر شَعر* در سر کشید – 

...................................................................................

* شَعر، مو، گیسو